یکیاز پژوهشهای جدی در حوزه ارتباط ادبیات معاصر با مکتبهای فلسفی با تاکید بر فلسفه قارهای(اگزیستانسیال، هرمنوتیک و ساختاری) در مقابل فلسفه انگلوساکسون (فلسفه تحلیل و فلسفه زبانی) کتاب «اگزیستانسیالیسم و ادبیات معاصر ایران» است که به قلم عیسی امنخانی و بههمت انتشارات علمی (اول؛ 1392) در 243 صفحه چاپ و منتشر شده است. این اثر ...
بیشتر
یکیاز پژوهشهای جدی در حوزه ارتباط ادبیات معاصر با مکتبهای فلسفی با تاکید بر فلسفه قارهای(اگزیستانسیال، هرمنوتیک و ساختاری) در مقابل فلسفه انگلوساکسون (فلسفه تحلیل و فلسفه زبانی) کتاب «اگزیستانسیالیسم و ادبیات معاصر ایران» است که به قلم عیسی امنخانی و بههمت انتشارات علمی (اول؛ 1392) در 243 صفحه چاپ و منتشر شده است. این اثر سعی کرده است با توجه به مبانی فکری اندیشمندان وجودی، ادبیات معاصر به ویژه شعر فارسی را واکاوی و بررسی کند. البته کتاب یادشده که پیشتر در قالب مقاله علمی و پایان نامه تدوین شده است؛ در نوع خود، محاسن زیادی دارد و البته مشکلات جدی نیز در آن دیده میشود. بر این اساس نویسنده این جستار در دو ساحت نقد روشی و صوری از یک سو و نقد محتوایی و بینشی از سویی دیگر متن را بررسی کرده است. مهمترین نکاتی که در بررسی کتاب قابل تامل است اشتباهات مکرر تایپی و املایی، فقدان ویرایش دقیق و علمی، عدم یکدستی منابع داخل متن با پایان متن، عدم ذکر منابع در پایان کتاب، عدم اتخاذ روش ثابت و یکدست در ارجاع دهی از یک سو و فقدان روشن بودگی برخی مفاهیم با توجه به روشن نبودن مخاطبان احتمالی اثر، عدم تطابق استدلال با نتیجه سخن در برخی موارد است.
چکیده یکی از پژوهشهای جدی سالهای اخیر در حوزة مثنویپژوهی و مولویشناسی از اشارتهای دریا: بوطیقای روایت در مثنوی اثر حمیدرضا توکلی است که انتشارات نیلوفر آن را چاپ و منتشر کرده است. این کتاب به دلایل گوناگون اقبال خواص و جامعة دانشگاهی را در پی داشته است و با توجه به کسب رتبة «کتاب سال»، «جایزة آل احمد» و «کتاب ...
بیشتر
چکیده یکی از پژوهشهای جدی سالهای اخیر در حوزة مثنویپژوهی و مولویشناسی از اشارتهای دریا: بوطیقای روایت در مثنوی اثر حمیدرضا توکلی است که انتشارات نیلوفر آن را چاپ و منتشر کرده است. این کتاب به دلایل گوناگون اقبال خواص و جامعة دانشگاهی را در پی داشته است و با توجه به کسب رتبة «کتاب سال»، «جایزة آل احمد» و «کتاب فصل» بیش از پیش شهرت یافته است. در این مقاله نویسنده ضمن بیان محاسن و ارزشهای اثر، سعی میکند در دو ساحت نقد روشی (مباحث ساختاری) و نقد بینشی (محتوایی) کتاب را بررسی، تحلیل، و نقد کند. در ساحت نقد روشی به نکاتی همچون عدم سامانمندی دقیق و منطقی، فقدان تمییز و تمایز روش تحقیق از پیش فرضها، حشو و درازنویسی (redundancy-verbose)، فقدان روشمندی در جمعبندی مطالب پایان فصول، خارجشدن از حوزه و جامعة آماری پژوهش، عدم دقت در تفکیک موضوعی، و عدم یکدستی در ذکر اطلاعات منابع در پینوشتها پرداخته میشود. در ساحت نقد بینشی نیز ضمن بررسی عنوان کتاب و دلایل عدم سنخیت عنوان با متن به مباحثی همچون تناقض در اجزای کتاب، عدم تعریف روشن از مفاهیم و واژههای کلیدی، قضاوتهای شتابزده و کمفروشی تحقیقات پیشین، عدم تناسب عنوانها و مطالب، تکرار نکات و استفاده از شواهد غیرضروری، تفسیرها و برداشتهای نادرست از مثنوی پرداخته میشود.