چکیدهپژوهش کنونی با تمرکز بر چگونگی و چیستی گفتمانمحوری جهان عرب این فرضیه را طرح میکند که وحدت عربی یا اتحاد اعراب در چهارچوب یک واحد سیاسی و سرزمینی، گفتمانمحوری، و آرمانی اعراب در یک و نیم قرن اخیر بوده است. با این همه، دگرگونیهای بینالمللی و داخلی تحقق چنین آرمانی را با دشواری روبهرو کرده و بروز مشکلات سیاسی ـ اقتصادی ...
بیشتر
چکیدهپژوهش کنونی با تمرکز بر چگونگی و چیستی گفتمانمحوری جهان عرب این فرضیه را طرح میکند که وحدت عربی یا اتحاد اعراب در چهارچوب یک واحد سیاسی و سرزمینی، گفتمانمحوری، و آرمانی اعراب در یک و نیم قرن اخیر بوده است. با این همه، دگرگونیهای بینالمللی و داخلی تحقق چنین آرمانی را با دشواری روبهرو کرده و بروز مشکلات سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی داخلی جهان عرب را در سالهای دهة 1980 دچار سردرگمی و چندگانگی گفتمانی کرده است. شرایط پس از جنگ سرد و تحولات داخلی ناشی از تضعیف گفتمان ناسیونالیستی نیز بهتدریج شکلگیری دو گفتمان سکولار ـ بنیادگرا را در پی داشته و همة نیروهای اجتماعی و سیاسی را بر محور آن گرد آورده است. این پژوهش با نمونه گرفتن از مباحث چالشهای گفتمان معاصر عربی در حکم متن مد نظر برای پژوهش خود و ضمن نقد دیدگاههای نویسندگان آن، این پراکندگی و سردرگمی گفتمانی و در نهایت رویارویی روشنفکران عرب در گفتمان سکولار ـ بنیادگرا را نشان میدهد.