در این مقاله کتاب عرفان و منطق را که برآمده از مجموعۀ مقالات برتراند راسل است معرفی و بهاجمال نقد میکنیم. پس از معرفی کلی اثر، به امتیازها و کاستیهای آن در دو بُعد شکلی و محتوایی توجه و، از میان مقالات، بر مقالۀ «عرفان و منطق» تأکید میکنیم. راسل در این نوشته از زاویۀ طرح چهار مسئله به مَسلک عرفا میپردازد و آن را نقد میکند. ...
بیشتر
در این مقاله کتاب عرفان و منطق را که برآمده از مجموعۀ مقالات برتراند راسل است معرفی و بهاجمال نقد میکنیم. پس از معرفی کلی اثر، به امتیازها و کاستیهای آن در دو بُعد شکلی و محتوایی توجه و، از میان مقالات، بر مقالۀ «عرفان و منطق» تأکید میکنیم. راسل در این نوشته از زاویۀ طرح چهار مسئله به مَسلک عرفا میپردازد و آن را نقد میکند. این چهار مسئله عبارتاند از: 1. اذعان به دو تمایل متفاوت در انسان برای شناختن عالَم یعنی عرفان و علم؛ 2. تلاش بزرگان فلسفه برای هماهنگ کردن این دو نیاز؛ 3. مشخصههای چهارگانۀ فلسفۀ عرفانی، یعنی اعتقاد به بینش در برابر دانش استدلالی، اعتقاد به وحدت و انکار تکثر و تضاد، انکار واقعیتداری زمان و توهمی دانستن بدی؛ و 4. اشتباه عرفان در هریک از این چهار جنبه. در مقالۀ حاضر، با طرح این عناوین، آنها را تحلیل خواهیم کرد؛ نگاه تجربهگرایی راسل سبب شده تا عرفان را از این منظر تحلیل کند و لذا اگر هم به عرفان معتقد باشد به عرفانی منطقی روی آورد.