پیوند ادبیات و موسیقی بیش از همه در حوزههایِ موسیقیِ آوازی و موسیقیِ شعر نمود پیدا کرده است. آثارِ مکتوبِ جدید در حوزۀ ادبی ـ موسیقاییِ و پیوند شعر و موسیقیِ آوازی افزونبر «معادلیابی»هایِ متریک و ریتمیک اوزانِ شعرِ فارسی با موضوعهای جدیدی مواجه شده که نقد ادبی از بررسیِ آنها دور مانده است. ازسویِدیگر، «موسیقیِ ...
بیشتر
پیوند ادبیات و موسیقی بیش از همه در حوزههایِ موسیقیِ آوازی و موسیقیِ شعر نمود پیدا کرده است. آثارِ مکتوبِ جدید در حوزۀ ادبی ـ موسیقاییِ و پیوند شعر و موسیقیِ آوازی افزونبر «معادلیابی»هایِ متریک و ریتمیک اوزانِ شعرِ فارسی با موضوعهای جدیدی مواجه شده که نقد ادبی از بررسیِ آنها دور مانده است. ازسویِدیگر، «موسیقیِ شعر» با بنمایۀ فرمالیستی، در دهههایِ اخیر، معیارهایِ زیباشناسانهای در نقد و بررسی شعرِ فارسی ارائه کرده و از اصطلاحات موسیقایی همچون موزیکالیته، هارمونی، و ارکستراسیون بهره برده است. حالآنکه، نقد موسیقی دربارۀ آثارِ مکتوبِ «موسیقیِ شعر» تا حد بسیاری سکوت کرده است. پیچیدگی و کمبود منابعِ نظریِ نقد و موانع روانشناختی و جامعهشناختی آن از دلایل انفعالِ نقد ادبی و موسیقایی در این حوزهها بوده است. یافتههای این مقاله نشان میدهد لفظ موسیقی در موسیقیِ شعر با تعریف موسیقیشناسان مغایر است. این یافتهها همچنین روشن میکند که بررسیِ آثارِ مکتوبِ «پیوند شعر و موسیقیِ آوازی» میتواند به رشد و توسعۀ دیدگاههایِ تازۀ عروضی در حوزۀ نقد ادبی کمک شایانی کند. نتایج پژوهش حاضر بهمنزلة مطالعهای بینرشتهای حاوی پیشنهادهایی برای شناخت و افزایشِ بهرههایِ متقابلِ نقد ادبی و نقد موسیقایی است که مهمترین آن پیشنهاد تشکیل گروه مطالعاتی و برگزاریِ همایشهایی با محوریت «نقد شعر و موسیقی» است.