محمدتقی غیاثی کار ترجمه را با چند اثر نقد ادبی، ازجمله تفسیری بر سرخ و سیاه ستندال، تفسیری بر بیگانة کامو، و تفسیری بر غثیان سارتر آغاز کردند. بنابر ادعای ایشان این ترجمهها منابع مفیدی در اختیار اهل ادب و منتقدانِ زمان خود قرار دادند تا با نقد نو و چگونگی تفسیر و تحلیل یک اثر ادبی آنطورکه باید و شاید آشنا شوند. برای بررسی صحت این ...
بیشتر
محمدتقی غیاثی کار ترجمه را با چند اثر نقد ادبی، ازجمله تفسیری بر سرخ و سیاه ستندال، تفسیری بر بیگانة کامو، و تفسیری بر غثیان سارتر آغاز کردند. بنابر ادعای ایشان این ترجمهها منابع مفیدی در اختیار اهل ادب و منتقدانِ زمان خود قرار دادند تا با نقد نو و چگونگی تفسیر و تحلیل یک اثر ادبی آنطورکه باید و شاید آشنا شوند. برای بررسی صحت این ادعا و تأثیر سه اثر نامبرده بر روند شکلگیری نقد مدرن داستان در کشور، ابتدا نگاهی به تاریخچۀ نقد ادبی ایران میاندازیم تا بتوانیم وضعیت نقد آن زمان و دستاوردها و کمبودهایش را بهتر بشناسیم. سپس به معرفی خود آثار پرداخته و چهارچوب، اهداف، و مخاطبان آنها را بررسی خواهیم کرد تا ببینیم انتخاب غیاثی تا چهحد نوآورانه و پاسخگوی مقتضیات زمانۀ او بوده است. در آخر نیز رویکرد انتخابی ـ تألیفی مترجم در ترجمۀ تفسیری بر بیگانة کامو مطالعه خواهد شد.