اقتصاد
سید احسان خاندوزی؛ محسن مقیسه
دوره 18، شماره 9 ، آذر 1397، ، صفحه 115-138
چکیده
رابطۀ بخش مالی و واقعی (بهطور خاص تولید) همواره از دغدغههای مهم در برنامههای توسعۀ اقتصادی بهشمار میرفته و معرکۀ مناقشات تئوریک بوده است. تحلیل متن سند قانون برنامۀ اول تا ششم توسعه نشان میدهد بهتدریج رویکرد هدایت بخش مالی بهنفع اهداف بخش واقعی جای خود را به آزادسازی مالی داده است. درواقع، باوجود بانک پایهبودن تأمین ...
بیشتر
رابطۀ بخش مالی و واقعی (بهطور خاص تولید) همواره از دغدغههای مهم در برنامههای توسعۀ اقتصادی بهشمار میرفته و معرکۀ مناقشات تئوریک بوده است. تحلیل متن سند قانون برنامۀ اول تا ششم توسعه نشان میدهد بهتدریج رویکرد هدایت بخش مالی بهنفع اهداف بخش واقعی جای خود را به آزادسازی مالی داده است. درواقع، باوجود بانک پایهبودن تأمین مالی در ایران، در دهههای گذشته جز چند برهۀ کوتاه، تجربۀ موفقی ازجهت پشتیبانی بخش تولید توسط بانکها و بخش مالی نداشتهایم و حتی میتوان گفت الگوی منسجمی مدنظر سیاستگذار نبوده است. این مقاله با معرفی چند تجربۀ جهانی موفق از مدل هدایت اعتبار (مدل ژاپن، آلمان، چین، کرۀ جنوبی) و با تکیه بر مبانی نظری فراهمآمده بهدست افرادی مانند ورنر تلاش میکند، درقالب نقد برنامههای توسعه، رویکرد جایگزینی برای حمایت از تولید ازسوی بخش مالی ارائه کند که طی آن دولت همزمان در متشکلساختن تولیدکنندگان رقابتپذیر در بخش واقعی و هدایت اعتبار بانکی به این تولیدکنندگان در بخش مالی نقشآفرینی دارد.