تاریخ
علیرضا ملائی توانی
چکیده
این مقاله به نقد کتاب تاریخ ایران در دورۀ قاجاریه: عصر آقامحمدخان اثر غلامحسین زرگرینژاد میپردازد. ازآنجاکه زندگی و عملکرد آقامحمدخان قاجار از مباحث مناقشهانگیز تاریخ ایران است، تاکنون پژوهشها و رمانهای تاریخی فراوانی دربارۀ او نوشته شده است. بهطور کلی، هم در گفتمان تاریخنگاری دورۀ پهلوی و جمهوری اسلامی ...
بیشتر
این مقاله به نقد کتاب تاریخ ایران در دورۀ قاجاریه: عصر آقامحمدخان اثر غلامحسین زرگرینژاد میپردازد. ازآنجاکه زندگی و عملکرد آقامحمدخان قاجار از مباحث مناقشهانگیز تاریخ ایران است، تاکنون پژوهشها و رمانهای تاریخی فراوانی دربارۀ او نوشته شده است. بهطور کلی، هم در گفتمان تاریخنگاری دورۀ پهلوی و جمهوری اسلامی و هم در پژوهشهای مستقل از وی چهرهای خونریز، بیرحم، و انتقامجو ترسیم شده است که اگر حکومت زندیه را برنمیانداخت، سرنوشتی متفاوتتر در انتظار ایران بود. زرگرینژاد در زمرۀ پژوهشگرانی است که در آثار پیشینش همین نگاه را به آقامحمدخان بازتاب داده، اما در کتاب تاریخ ایران در دورۀ قاجاریه: عصر آقامحمدخان کوشیده است این تصویر را با خوانش انتقادی منابع و اسناد زیرسؤال ببرد و چهرهای کاملاً متفاوت از وی ترسیم کند. شخصیتی که نهتنها شایعات مطرحشده دربارۀ بیرحمی او، بهویژه کورکردن مردم کرمان یا قفقاز، صحت ندارد، بلکه برعکس، او درمیان مدعیان قدرت، ازجمله لطفعلیخان زند، تنها کسی بود که به ایران و احیای قلمرو تاریخی آن میاندیشید و تمام تلاشش مصروف مسئلۀ ایران بود. این مقاله با رویکردی انتقادی میکوشد آرا و دیدگاههای زرگرینژاد را ارزیابی کند.