علوم اجتماعی
نیلوفر هاشمی؛ محمدسعید ذکایی
چکیده
پرداختن به مسئلۀ محیطزیست در فضایی خلأگونه امکانپذیر نیست، خصوصاً در روزگاری که چالشهای زیستمحیطی مانند تغییرات اقلیمی تنها در ابعاد جهانی قابلتبیین هستند. ازسوییدیگر، مفهوم جهانیشدن موردتوجه ژرف نظریهپردازان اجتماعی بوده است و در گذر زمان چالشهای بنیادین «پرسش درمورد وجود یا عدم وجود آن» نیز بهطور پیدرپی ...
بیشتر
پرداختن به مسئلۀ محیطزیست در فضایی خلأگونه امکانپذیر نیست، خصوصاً در روزگاری که چالشهای زیستمحیطی مانند تغییرات اقلیمی تنها در ابعاد جهانی قابلتبیین هستند. ازسوییدیگر، مفهوم جهانیشدن موردتوجه ژرف نظریهپردازان اجتماعی بوده است و در گذر زمان چالشهای بنیادین «پرسش درمورد وجود یا عدم وجود آن» نیز بهطور پیدرپی افزایش یافته است. این مقاله نگاهی به یکی از متفاوتترین اندیشههای کنونی در این باب، یعنی مفهوم جهانوطنی اولریش بک با تأکید بر ابعاد زیستمحیطی آن، خواهد داشت که آن را بدیل بهحق و شایستۀ مفهوم جهانیشدن برمیشمارد و دراینراستا تا آنجایی پیش میرود که از نو چهارچوب مرجع متفاوتی برای جامعهشناسی معاصر برمیسازد. در این مقاله، پس از پرداختن به اندیشههای بک درمورد مفهوم جامعۀ در مخاطرۀ جهانی و ویژگیهای آن، تمایزات بنیادین جهانیشدن و جهانوطنی، فرایند جهانوطنی و جامعهشناسی جهانوطن و درنهایت چندین نقد مطرح بر نظریه او، مطالعۀ تطبیقی ابعاد زیستمحیطی جهانیشدن در اندیشههای هاروی، گیدنز، رابرتسن، و بک انجام شده است. مقاله سه مدل نوین میان گفتمان محیطزیست و گفتمان اقتصادی ارائه میکند و درنهایت دیدگاه هاروی و رابرتسن درراستای مدل تعارض، دیدگاه گیدنز درراستای مدل درهمتنیده، و دیدگاه بک نزدیکتر به مدل همپوشانی استنتاج میشوند.
علوم سیاسی
حمید نساج
چکیده
کتاب ملتها مهماند یک دفاعیۀ پرشور از ملیگرایی در عصری است که کتاب آن را موسوم به جهانوطنی میداند. گریک کلهون جهانباوری را خیالی خام و ملتباوری را واقعبینی مینامد. شکلگیری یک دولت ـ شهر جهانی و دموکراتیک را «آرمانی دلفریب اما دستنیافتنی» مینامد و مدعی میشود که «اکنون، ...
بیشتر
کتاب ملتها مهماند یک دفاعیۀ پرشور از ملیگرایی در عصری است که کتاب آن را موسوم به جهانوطنی میداند. گریک کلهون جهانباوری را خیالی خام و ملتباوری را واقعبینی مینامد. شکلگیری یک دولت ـ شهر جهانی و دموکراتیک را «آرمانی دلفریب اما دستنیافتنی» مینامد و مدعی میشود که «اکنون، در نخستین دهۀ سدۀ بیستویک، گفتمان جهانیشدن مهآلودتر از آنی است که در دهۀ 1990 بود». در این نوشتار کوتاه، پانزده نقد به مدعای نویسنده طرح شده است. در مهمترین نقد به این امر اشاره شده که رشد ملیگرایی افراطی در آمریکا و اروپا را نمیتوان بهمثابۀ شکست جهانوطنی دانست؛ چراکه تحولات اجتماعی عموماً در مسیری سینوسی، آمیخته با مقاومت، و در فرایندی همراه با فرازوفرود پیش خواهد رفت؛ ظهور ترامپ، برگزیت، و مانند آن بخشی از مقاومت رخداده در مسیر جهانیشدن و کاملاً طبیعی است. هنوز هم از این مقاومتها و چهبسا شدیدتر در راه است، اما در نگاه کلانتر روند کلی هنوز بهنفع جهانیشدن است و ملیگرایی را تقدیری جز افول نیست.