انسان شناسی
سید حسین حسینی
چکیده
پرسش محوری این پژوهش تحدید نسبت مفهومی مسئلۀ «تهذیب اجتماعی» با «انسان اجتماعی» است تا از این رهگذر بتوان به یکی از مهمترین چالشهای امروز جامعه درمورد چگونگی تعامل انسان در روابط اجتماعی پیچیده و جدید کنونی پرداخت. بدین ترتیب، این مقاله پس از معرفی کلی و چهارچوب آرای کتاب انسان اجتماعی، اثر «دارندرف»، و ...
بیشتر
پرسش محوری این پژوهش تحدید نسبت مفهومی مسئلۀ «تهذیب اجتماعی» با «انسان اجتماعی» است تا از این رهگذر بتوان به یکی از مهمترین چالشهای امروز جامعه درمورد چگونگی تعامل انسان در روابط اجتماعی پیچیده و جدید کنونی پرداخت. بدین ترتیب، این مقاله پس از معرفی کلی و چهارچوب آرای کتاب انسان اجتماعی، اثر «دارندرف»، و اشارۀ کوتاهی به ابعاد شکلی آن به مبانی مفهوم انسان اجتماعی نزد وی میپردازد. در این فراز، نشان داده خواهد شد که امکان فراتررفتن از آنچه او بهعنوان «واحد تحلیل مسئله» اندیشیده است و همچنین ارائۀ تلقی اجتماعی دقیقتر وجود دارد. اگرچه نزد «دارندرف» دو مفهوم نقش اجتماعی و وضعیت اجتماعی تشکیلدهندۀ مفهوم انسان اجتماعیاند و از این طریق، دو واقعیت فرد و جامعه به یکدیگر مرتبط میشوند، اما ازآنجاکه موضوع ذهن وی مسئلۀ «تهذیب اجتماعی» نبوده است، تا بدینجا این سؤال پیش نیامده است که چگونه میتوان مفهوم انسان اجتماعی را با تهذیب اجتماعی پیوند زد. دارندرف در تحلیل خود، برای دو مفهوم فرد و جامعه، هویّت مستقلی در نظر میگیرد و انسان اجتماعی نزد وی انسانی است که دارای نقشهای اجتماعی گوناگونی است. ازاینرو، انسان اجتماعی وی را باید «انسان در اجتماع» نامید، اما در تحلیلی دیگر، فرد مستقل از جامعه را نمیتوان تصور کرد، بلکه هویّت حقیقی افراد در جامعه و روابط اجتماعی شکل میگیرد. مقاله درادامه از سه ویژگی مفهوم تهذیب اجتماعی یاد کرده است و به پرسش جبر سازمانی میپردازد و درپایان، به ضرورتهای پژوهشی دراینباره و بهخصوص به مسئلۀ نقشۀ جامع اخلاقی تأکید ورزیده است.
هنر
محمد علی مراتی
چکیده
این مقاله به کتاب انسانشناسی موسیقی الن مریام (۱۹۲۳-۱۹۸۰) نگاهی منتقدانه دارد، درحالیکه روند تاریخ موسیقیشناسی قومی (ethnomusicology) این اثر را بهعنوان یکی از مبانی این رشته موردتوجه قرار میدهد. دانش موسیقیشناسی و ارتباط آن با انسانشناسی بعد از نیمۀ دوم قرن بیستم بهنوعی با موسیقی و انسان بهتدریج گره خورده است. این مقاله قصد ...
بیشتر
این مقاله به کتاب انسانشناسی موسیقی الن مریام (۱۹۲۳-۱۹۸۰) نگاهی منتقدانه دارد، درحالیکه روند تاریخ موسیقیشناسی قومی (ethnomusicology) این اثر را بهعنوان یکی از مبانی این رشته موردتوجه قرار میدهد. دانش موسیقیشناسی و ارتباط آن با انسانشناسی بعد از نیمۀ دوم قرن بیستم بهنوعی با موسیقی و انسان بهتدریج گره خورده است. این مقاله قصد دارد تا با درنظرگرفتن محورهای اساسی و بنیادین «انسان موسیقایی» این اثر را در نظریههای معاصر بررسی کند. احتمالاً طرح برخی مبانیهای مریام در این کتاب، برای خود او نیز اگر امروز زنده بود با چالشهایی مواجه بود. روند این نقد و بررسی در روشها و اندیشههای موسیقیشناسی تطبیقی مقایسههایی خواهد داشت که در یکیدو دهۀ اخیر دوباره با انجمنهای بینالمللی موسیقی احیا شده است، اما نگاه اساسی این مقاله نقد معاصر درونرشتۀ موسیقیشناسی قومی است که به استفاده از نظریهها و روشهایی مستقلتر از علوم انسانی یا علوم اجتماعی معتقد است.
انسان شناسی
پروین قاسمی
چکیده
کتاب استعمارزدایی در روش در زمرۀ متون ضداستعماری است که با جهتگیریهایی درقبال انسانشناسی، تحقیق، و علم بهتحریر درآمده است. از انسانشناسی تا تحقیق و علم تازمانیکه در بطن و گسترۀ حضور استعمار واقع شده بود از منظر نویسندۀ کتاب نکوهش شدهاند. شواهدی از تحقیقات غیرانسانی استعمارگران بریتانیایی در نیوزیلند روی مائوریها ...
بیشتر
کتاب استعمارزدایی در روش در زمرۀ متون ضداستعماری است که با جهتگیریهایی درقبال انسانشناسی، تحقیق، و علم بهتحریر درآمده است. از انسانشناسی تا تحقیق و علم تازمانیکه در بطن و گسترۀ حضور استعمار واقع شده بود از منظر نویسندۀ کتاب نکوهش شدهاند. شواهدی از تحقیقات غیرانسانی استعمارگران بریتانیایی در نیوزیلند روی مائوریها در کتاب ارائه شده است. این کتاب نشان میدهد که بنابه مبارزات متعدد اهالی قبیلۀ مائوری با استعمارگران، امروزه معنا و کاربرد تحقیق متفاوت با گذشته شده است و آنها با آغوش باز به استقبال تحقیق میروند.بنابر این شواهد، آنچه میتوان درمورد این کتاب و در پاسخ به آن خاطرنشان کرد اینکه متهم اصلی «تحقیق» نیست، بلکه کشورگشاییها و جاهطلبیهای اقتصادی و سیاسی کشورهای استعمارگر است که نام تحقیق و انسانشناسی را تحتالشعاع خود قرار داده است. همواره مائوریها بهطور خاص و پلینزیها بهصورت کلی از منظر انسانشناسان معرفی و شناسانده میشوند؛ درحالیکه در این اثر این موضوع وارونه شده است و این زنی از مائوریهاست که مینویسد و ثبت میکند و نظر و تحلیل خود را درمورد گذشته و انسانشناسی بیان میکند. اما در این میان آنچه میتوان در تکمیل آثار اینگونه بیان کرد، نگاه به غرب یا استعمار درراستای شناخت آن از منظر مائوری است. این مهم در آثار ضداستعماری کمتر مدنظر قرار میگیرد. بسندگی به نوشتن مائوریها از خودشان و زخمهایشان در بهبود اوضاع دخیل خواهد بود، اما بههرروی ما را از شناخت غرب و استعمار از منظری دقیق و از توجه به لایههای ذهنی بینیاز نمیکند.
فلسفه
سمیه رفیقی؛ محمد اصغری
چکیده
کانت در اواخر عمر خود سؤال «انسان چیست» را بر سؤالهای اصلی فلسفی خود افزود و پاسخ این پرسش را جوابگوی دیگر سؤالات دانست. اما پاسخ کانت به این سؤال چیست؟ هالی ویلسون در اثری با عنوان انسانشناسی پراگماتیک کانت میکوشد تا با کاوشی در آثار غیرانتقادی او چون انسانشناسی، دین در محدودۀ عقل تنها، و تعلیموتربیت، که آنها را «فلسفۀ ...
بیشتر
کانت در اواخر عمر خود سؤال «انسان چیست» را بر سؤالهای اصلی فلسفی خود افزود و پاسخ این پرسش را جوابگوی دیگر سؤالات دانست. اما پاسخ کانت به این سؤال چیست؟ هالی ویلسون در اثری با عنوان انسانشناسی پراگماتیک کانت میکوشد تا با کاوشی در آثار غیرانتقادی او چون انسانشناسی، دین در محدودۀ عقل تنها، و تعلیموتربیت، که آنها را «فلسفۀ تجربۀ» کانت مینامد، پاسخ او به این پرسش را بیابد. او در این اثر، با این ادعا که انسانشناسی پراگماتیک کانت روانشناسی تجربی نیست، علاوهبر معرفی خاستگاه و معنای انسانشناسی پراگماتیک، انسان را از منظر این فیلسوف همچون موجودی برخوردار از چهار استعداد حیوانی، فنی، پراگماتیک، و اخلاقی معرفی میکند که باید بکوشد با بهرهگیری از استعدادها و تواناییهای خود به سرشت نهایی انسانیت، که همانا اخلاق و و آزادی است، دست یابد. همچنین، از نظر این نویسنده حکم غایی تأملی پل ارتباطی میان انسانشناسی و آثار انتقادی کانت محسوب میشود که کانت با استفاده از آن کوشیده بود تا به دانشجویان خود دانش عملی را بیاموزد تا آنها از این طریق بتوانند جایگاه خود را در جهان اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی بیابند.