فقه و حقوق
محمدرضا اسدی؛ سید سعید لواسانی
دوره 18، شماره 5 ، مرداد 1397، ، صفحه 1-17
چکیده
اعتباریات پایۀ علوم انسانیِ اسلامی است، درصورتیکه نگاه جامع و فلسفی به آن داشته باشیم و آن را جزئی از مباحث وجودی بدانیم. درواقع، انسان موجودی تکوینی و حقیقی است که امور خود را در زیست دنیوی و با زبان اعتبار بیان میکند. بنابراین، اعتباریات رابطۀ تنگاتنگی با انسانشناسی و معرفتشناسی دارد و به این علت است که پایۀ علوم انسانی قرار ...
بیشتر
اعتباریات پایۀ علوم انسانیِ اسلامی است، درصورتیکه نگاه جامع و فلسفی به آن داشته باشیم و آن را جزئی از مباحث وجودی بدانیم. درواقع، انسان موجودی تکوینی و حقیقی است که امور خود را در زیست دنیوی و با زبان اعتبار بیان میکند. بنابراین، اعتباریات رابطۀ تنگاتنگی با انسانشناسی و معرفتشناسی دارد و به این علت است که پایۀ علوم انسانی قرار میگیرد. به این دلیل است که گزارههای علوم انسانی، ازجمله گزارههای فقهی و حقوقی، اعتباری به شمار میروند، نه حقیقی و برهان در این علوم جایگاهی ندارد. آنچه در این علوم مهم است، جلب منفعت و دفع ضرر و کسب کمال و سعادت است و در علوم انسانیِ اسلامی رسیدن به قرب الاهی است، اما کسانی که گزارههای فقهی و حقوقی را حقیقی میدانند خلط بین تکوین و تشریع کردهاند، زیرا رابطۀ واقعی در جایی است که رابطۀ علت و معلول برقرار باشد، اما در مسائل فقهی و حقوقی حکمی با جعل شارع و قانونگذار اعتبار شده است و هیچ منشأ تکوینیای ندارد، بلکه مقررات شرعی یا عرفیِ قانونی است که وضع شده است.
فقه و حقوق
محمد سعید تسلیمی؛ خلیل نوروزی؛ محمد امین حاکمی
دوره 18، شماره 5 ، مرداد 1397، ، صفحه 67-90
چکیده
روششناسی در هر علم باری عظیم را بر دوش میکشد و هویتی از علم موردنظر در گروِ اتقان روشهای پژوهش آن علم و روششناسی مرتبط با آن خواهد بود. مدتهاست که علم حقوق در نگاهی کتابخانهای و تکبعدی نسبت به روش پژوهش و روششناسی متناسب با آن بهسر میبرد. درحالیکه در رشتههای دیگر علوم انسانی، مانند مدیریت، پیشرفتهایی ...
بیشتر
روششناسی در هر علم باری عظیم را بر دوش میکشد و هویتی از علم موردنظر در گروِ اتقان روشهای پژوهش آن علم و روششناسی مرتبط با آن خواهد بود. مدتهاست که علم حقوق در نگاهی کتابخانهای و تکبعدی نسبت به روش پژوهش و روششناسی متناسب با آن بهسر میبرد. درحالیکه در رشتههای دیگر علوم انسانی، مانند مدیریت، پیشرفتهایی در حوزة روش تحقیق و پیوند آن با نیازهای جدید صورت پذیرفته است که میتواند راهگشای بسیاری از مسائلِ علم حقوق نیز باشد. بهعلت کمبود روشهای تحقیق متقن و مستحکم در علم حقوق، دیر زمانی است که فضای رکود بر این رشته حاکم شده است؛ بهطوریکه نهایت آنچه در این علم به هماندیشی میکشد، سخن از قانون یا مبانی آن است که با تکیه بر بررسی اسناد و مطالعات کتابخانهای انجام میگیرد. برخلاف این رویة ناقص در علم حقوق، در علم مدیریت حرکتها و پیشرفتهای خوبی صورت گرفته است و گامهای روبهجلو محسوس بوده است. این مقاله، با نقد کتاب روش تحقیق در علم حقوق، گامی درجهت نزدیککردن این دو رشته (مدیریت و حقوق) به یکدیگر برداشته است و راهبردهایی برای استقراض روشهای تحقیق جدید برای علم حقوق از علم مدیریت پیشنهاد کرده است.