در این مقاله به نقد و بررسی نسبت ترور و تفکر در آرای ایگلتون، هابرماس، دریدا، و چامسکی در کتاب ترور و تفکر پرداختیم. کتاب حاضر ازآنجهت که حاوی دیدگاههای متفاوت و گاهاً متضادی دربارۀ دو واژۀ بحثبرانگیز در اندیشۀ سیاسی (ترور و تفکر) است خواننده را درمعرضِ چالش تئوریک دربارۀ یک پدیدۀ واحد (نظیر واقعۀ 11 سپتامبر) قرار میدهد و بدینترتیب، ...
بیشتر
در این مقاله به نقد و بررسی نسبت ترور و تفکر در آرای ایگلتون، هابرماس، دریدا، و چامسکی در کتاب ترور و تفکر پرداختیم. کتاب حاضر ازآنجهت که حاوی دیدگاههای متفاوت و گاهاً متضادی دربارۀ دو واژۀ بحثبرانگیز در اندیشۀ سیاسی (ترور و تفکر) است خواننده را درمعرضِ چالش تئوریک دربارۀ یک پدیدۀ واحد (نظیر واقعۀ 11 سپتامبر) قرار میدهد و بدینترتیب، ذهنیت پیچیدهای برای خوانندگان ایجاد میشود تا درباب پدیدههای پیچیدۀ اجتماعی تأمل بیشتری کنند. در نقدی کلی تمام دیدگاههای فوق (هرکدام از منظری خاص) نسبت به تاریخنگاری یک واقعۀ تروریستی با اشکالاتی روبهرو هستند که این مانع برقراری نسبت میان ترور و تفکر و بهتبع آن درک یک پدیده با ابعاد متفاوت آن میشود که در نقدهای انجامشده تلاش گردیده تا به آن پرداخته شود.