پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
بررسی تحلیلی لوازم روششناسانۀ ماهیت «جریان اجتماعی»
1
32
FA
علی
ابراهیمپور
0000-0001-5828-0218
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت راهبردی فرهنگ، دانشگاه باقرالعلوم قم و طلبۀ سطح عالی حوزۀ علمیۀ
montazer.mahdy@gmail.com
10.30465/crtls.2020.27791.1638
<strong> </strong><br />«جریانشناسی» پدیدهای جدید در ایران معاصر است که عنوان جلسات و کتب متعددی را در عرصههای علم، فرهنگ، و سیاست بهخود اختصاص داده است. اما مشکل این مباحث فقر ادبیات و چهارچوب نظری مشخص و عدم حاکمیت انضباطهای علمی بر آن است که باعث سوءتفاهمها، تشتتآرا، و درهمریختگی معرفتی شده و مخاطبان را دچار سردرگمی و تحیر کرده است. برای حل این مشکل، جریانشناسی نه درحد مباحث ژورنالیستی، بلکه بهمنزلۀ دانشی موردتحقیق و نگاه درجهدومی مطالعه شده است. بر این اساس، مطابق ضوابط حکمت اسلامی در تعریف علوم به موضوعات، جریانشناسی دانشی است که یکی از حقایق اجتماعی به نام «جریان اجتماعی» را بهمنزلۀ موضوع خود برگزیده است. این مقاله درراستای تثبیت و تقویت هویت دانشی «جریانشناسی» با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، باتوجهبه اصل روششناختی رابطه و تناسب میان «روش» و «موضوع موردمطالعه» در چهارچوب نظری علم در سنت اسلامی، با تحلیل ابعاد هویت جریان اجتماعی، لوازم روششناسانۀ آن را بررسی و استخراج کرده و در قالب 30 عنوان ارائه داده است. این لوازم روششناسانه پیشنیازهای طراحی و صورتبندی الگوی علمی مطلوب جریانشناسی را فراهم میآورد.
جریان,جریانشناسی,روششناسی جریانشناسی,میانرشتهای,نظام مشترک معنایی
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5374.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5374_c3e61b39f0b5f4b51b576d04b9e2221b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
نقدی بر کتاب روششناسی مطالعات دینی (تحریری نو)
33
48
FA
سیدمحمدرضا
تقوی
0000-0003-1818-3397
استاد روانشناسی بالینی، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، عضو پژوهشکدۀ تحول علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شیراز
mtaghavi@rose.shirazu.ac.ir
10.30465/crtls.2020.5375
هدف از پژوهش حاضر، نقد کتاب <em>روششناسی مطالعات دینی (تحریری نو)</em>، تألیف احد فرامرز قراملکی (1392)، است. کتاب از دو بعد شکلی و محتوایی ارزیابی شده است. کتاب از نظر شکلی بیشتر شرایط مدنظر را دارد و مطلوب ارزیابی شد. بهلحاظ محتوایی در اکثر گفتارهای کتاب حائز نکات فنی است که میتواند خواننده را برای انجام پژوهش، با رویکرد علم رایج، آماده کند. آنچه در محتوای اثر یافت میشود تنقیحی از اصول موردقبول در روشهای تحقیق علم رایج است. مؤلف تلاش زیادی کرده است تا با استفاده از متون دینی این اصول را مستندسازی کند، اما شاکلۀ بحث همان شاکلۀ علوم رایج است. بهنظر میرسد، برای تحول در مبحث روششناسی مطالعات دینی، تبیین سلسلهمراتب دستگاه علم دینی و سپس تنظیم دستگاهی روششناختیِ متناسبِ با نظام جهانبینی، هستیشناسی، و معرفتشناسی اسلام از ضروریات جدی این مرحله از تلاشهای اندیشمندان حوزۀ علم دینی برای نیل به علوم انسانی ـ اسلامی فاخر و تمدنساز است.
نقد کتاب,روششناسی,علم رایج,مطالعات دینی
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5375.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5375_a0653a15e5781be066bb99713b8bcd4a.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
فلسفۀ علم روانشناسی در بوتۀ نقد
49
72
FA
فاطمه
جوادزاده شهشهانی
استادیار گروه مشاوره، واحد خمینیشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، خمینیشهر، اصفهان، ایران
javadzadeh@iaukhsh.ac.ir
10.30465/crtls.2020.29367.1713
پس از تصویب عنوان «فلسفۀ علم روانشناسی» بهمنزلۀ درسی دوواحدی در مقطع کارشناسی رشتۀ روانشناسی چندین کتاب با این عنوان تدوین شد. نویسنده و ناشر یکی از جدیدترینِ این کتابها خسرو باقری و سازمان سمت است. این دو ویژگی ایجاب میکند که این کتاب معرفی و ارزیابی شود تا با اصلاح و تکمیل آن در ویرایشهای بعدی، زمینۀ دستیابی به کتاب درسی منحصربهفردی درباب درس فلسفۀ روانشناسی فراهم آید. در این مقاله پس از معرفی فصول کتاب <em>فلسفۀ علم روانشناسی</em>، این کتاب از چند زاویه (شکل ظاهری، عنوان، تناسب کتاب با سرفصل مصوب این درس، نسبت محتوای این کتاب با سرفصل دروس مرتبط، تناسب بخشهای مختلف کتاب، محتوای کتاب، و تناسب کتاب با کتابهای مشابه) ارزیابی میشود. نتیجۀ ارزیابی نشان میدهد، درحالحاضر کتاب <em>فلسفۀ علم روانشناسی</em> خسرو باقری، درجایگاه کتاب درسی «فلسفۀ علم روانشناسی»، مزیتهایی دارد، اما لازم است در ویرایش بعدی در نام کتاب، حجم آن، تعداد فصول، عنوان، و محتوای هر فصل بازنگری شود تا کتاب تناسب بیشتری با سرفصلهای تدوینشده پیدا کند. درانتها پیشنهادی برای ارتقای کیفیت سرفصل مصوب این درس و دلایل ارائۀ این پیشنهاد مطرح میشود.
فلسفۀ علم روانشناسی,کتاب درسی,نقد,خسرو باقری,سازمان سمت
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5376.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5376_3a18849978a3142f3271cb751d850362.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
نقد کتاب فلسفۀ علوم اجتماعی؛ بهسوی پراگماتیسم
73
96
FA
مهدی
حسینزاده یزدی
استادیار دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران
ma.hoseinzade@ut.ac.ir
سیدمحسن
ملاباشی
دانشجوی دکتری دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه تهران
mohsen.mollabashi@yahoo.com
10.30465/crtls.2020.5377
پاتریک برت بر این باور است که پراگماتیسم باوجود ظرفیتهای فراوانی که در گسترۀ فلسفۀ علوم اجتماعی دارد، هنوز جایگاه شایستۀ خود را نیافته است؛ زیرا فیلسوفان علوم اجتماعی آنگونهکه باید به آن توجه نکردهاند. او معتقد است، میتوان بهخوبی از پراگماتیسم در این عرصه بهره برد و بهکمک آن افقهای تازهای پیشِروی علوم اجتماعی گشود. او در کتاب <em>فلسفۀ علوم اجتماعی؛ بهسوی پراگماتیسم</em>، مبتنیبر نقدهایی که به علوم اجتماعی و فلسفۀ علوم اجتماعی وارد میکند، مدعی است یکی از دو هدف اصلیاش در این کتاب بسط رهیافتی جدید در فلسفۀ علوم اجتماعی بهکمک پراگماتیسم است. هدف این مقاله بررسی این ادعاست، اما پیش از نقد محتوایی این اثر نگاهی گذرا به فصلهای کتاب و نقد ساختار و متن ترجمۀ فارسی کتاب ضروری است. در آخرین گام و در نقد محتوایی و بررسی دقیق مدعای نویسنده به این نتیجه رسیدیم که دستاورد کتاب فاصلۀ معناداری با ادعای نویسنده دارد و گفتههای او با آنچه هرمنوتیکها، تفسیرگرایان، ابزارگرایان، و پیروان مکتب انتقادی گفتهاند تفاوت چندانی ندارد و حرف چندان تازهای به آنها نیفزوده و راه جدیدی پیشِ پای علوم اجتماعی نگشوده است.
فلسفۀ علوم اجتماعی,هستیشناسی,شناختشناسی,پراگماتیسم,نقد ویرایشی,نقد ساختاری,نقد محتوایی
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5377.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5377_fd5c833d3659c3eee00f55ce0d45be26.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
نقد و تحلیلِ محتوایی کتاب درسی روش تفسیر قرآن
97
126
FA
خدیجه
حسینزاده
فارغالتحصیل تفسیر تطبیقی سطح 4 جامعۀ الزهراء سلام الله علیها، مدرس و پژوهشگر رشتۀ تفسیر و علوم قرآنی جامعۀ الزهراء
hosinzadeh110@gmail.com
سیداحمد
موسوی
استادیار گروه معارف مؤسسۀ آموزش عالی فخررازی ساوه و مدرس حوزۀ علمیۀ قم
musavi6290@gmail.com
رضا
حبیبی
دکترای فلسفۀ تعلیم و تربیت، مسئول دفتر تألیف متون درسی جامعۀ الزهراء، دانشیار و دبیر پژوهشی گروه مبانی اندیشۀ مؤسسۀ علوم انسانی
reza_35_mahdi@yahoo.com
10.30465/crtls.2020.22879.1439
کتاب درسی مناسب با ویژگیها و شاخصههای خود از کتاب غیردرسی متمایز میشود. ازآنجاکه کتب درسی در فرایند یادگیری تأثیر کلیدی و تعیینکننده دارند، نقد و تحلیل محتوایی کتابهای درسی اهمیت ویژهای دارد. ازاینرو، این مقاله درصدد تبیین حدود انطباق کتاب <em>روش تفسیر قرآن</em> با استانداردهای کتاب درسی است. سؤال اساسی اینکه این کتاب تا چه اندازه با ملاکهای کتاب درسی منطبق است؟ روش پاسخگویی به این سؤال توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر تکنیک تحلیل محتواست. بررسی کتاب و تطبیق آن با ملاکهای کتاب درسی بیانگر آن است که این اثر بهلحاظ ملاکهای محتوایی کتاب درسی با معیارهای تازگی اتقان محتوایی مطابقت دارد، اما اشکالات محتوایی مانند استفاده از عناوین انتزاعی و مبهم، اصلیشمردن مطالب پشتیبان، و نامناسببودن ساختار برخی دروس در آن مشهود است. ازسویی از حیث ملاکهای صوری کتاب درسی 67% اهداف، 65% تمارین، 50% پیشسازمانها، و 63/10% از خلاصهها وضعیت مطلوبی ندارند.
نقد کتاب,کتاب درسی,روش تفسیر قرآن,روش تحلیل محتوا
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5378.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5378_09bf03beeb84707e119e3d5124aa991d.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
نقد کتاب روششناسی علوم اجتماعی
127
152
FA
حمیدرضا
خادمی
دکترای فلسفه، استادیار پژوهشکدۀ تحقیق و توسعۀ سازمان سمت
khademi4020@yahoo.com
محمدعلی
رمضانی
دکترای جامعهشناسی، دانشگاه تهران
ma_ramezani@ut.ac.ir
10.30465/crtls.2020.5379
در سالهای اخیر آثار فراوانی دربارۀ علم دینی منتشر شده است و افراد متعددی کوشیدهاند یا همچنان میکوشند تا از دیدگاه خود نشان دهند که علم دینی چیست و چگونه تحقق مییابد. از افراد پرکار در این زمینه عبدالحسین خسروپناه است که تأکید دارد کانون تحقق علم دینی روششناسی است و آخرین اثر او در این زمینه، با عنوان <em>روششناسی علوم اجتماعی</em>، بر آن است تا روش تولید علوم اجتماعی اسلامی را معرفی کند. در مقالۀ حاضر کوشیدهایم کتاب مذکور را از لحاظ شکلی و محتوایی بررسی و نقد کنیم. در بخش شکلی بیشتر مسائل نگارشی و ویرایشی بررسی شده و در بخش محتوایی تلاش شده است گامهای اساسیِ مؤلف برای تولید روششناسی موردنظر شرح داده شود و بررسی و نقد شود. درنهایت نیز تلاش کردهایم با رویکردی عملگرایانه نقدی فراگیرتر به ایشان و برخی دیگر در این حوزه داشته باشیم.
علوم اجتماعی اسلامی,روششناسی,روششناسی حکمی ـ اجتهادی,نقد,عبدالحسین خسروپناه
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5379.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5379_220463553f70e6520206408cd689de09.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
نقد و ارزیابی کتاب روش و نظریه در علوم سیاسی
153
174
FA
الهام
رسولی ثانیآبادی
0000-0002-4136-1844
دانشیار روابط بینالملل، عضو هیئتعلمی دانشگاه یزد، یزد
rasooli@yazd.ac.ir
10.30465/crtls.2020.27655.1630
هدف اصلی این پژوهش بررسی و ارزیابی مهمترین نقاط قوت و ضعف کتاب <em>روش و نظریه در علوم سیاسی</em>، نوشتۀ دیوید مارش و جری استوکر، است. ازآنجاکه یکی از مهمترین حوزههای فلسفۀ علم حوزۀ مباحث مربوط به مسائل فرانظری با تمرکز بر مسائل هستیشناسی، معرفتشناسی، و روششناسی است، هدف اصلی این کتاب پرکردن خلأ نظری در دو حوزۀ روششناسی و معرفتشناسی است. این کتاب مجموعهمقالاتی در سه بخش مهمِ «رهیافتهای علوم سیاسی»، «پرسشهای روششناختی»، و «نظریههای مربوط به دولت» از نویسندگان مختلف دانشگاههای انگلستان است و بنابراین با رویکرد بریتانیایی به این حوزه پرداخته است. در این پژوهش، ابتدا به معرفی کلی اثر پرداخته شده، سپس امتیازات و نواقص شکلی اثر بررسی شده است. در مبحث پنجم به ارزیابی محتوایی اثر بهصورت کلی و در مبحث پایانی نیز به بررسی مهمترین امتیازات و نواقص محتوایی فصل به فصل اثر بهطور همزمان پرداخته شده است. این مقاله پژوهشی تحلیلی با رویکرد نقادانه از طریق مطالعۀ موردی اثر است.
نظریه,روش,دولت,پژوهش کیفی,پژوهش کمی
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5380.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5380_34659897360d081d9e87ec5bf19fab27.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
ارزیابی کتاب روششناسی نظریههای جدید در سیاست (اثباتگرایی و فرااثباتگرایی)
175
198
FA
مجتبی
شریعتی
استادیار علوم سیاسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، تهران، ایران،
m.shariati17@gmail.com
10.30465/crtls.2020.25671.1555
تنوع مطالعات روششناختی در عرصۀ سیاست پیدایش فرااثباتگرایی در عصر جدید و تعارضاتی که با اثباتگرایی دارد اهمیت نقد این اثر را روشن میسازد. درکنار آن ضرورت نقد کتابی که بهعنوان منبع درسی دانشجویان علوم سیاسی در سه مقطع تحصیلی دانشگاهی مورداستفاده قرار میگیرد آشکار است. مقالۀ حاضر کوششی است تا با نقد یکی از مهمترین تألیفات آموزشی در حوزۀ روششناسی علم سیاست و بیان نقاط قوت و ضعف آن زمینۀ اصلاح آن را در آینده فراهم کند. روش نقد اثر استنادی ـ تحلیلی بوده که در چهارچوب کلی معرفی اثر، نقد شکلی، و نقد محتوایی انجام گرفته است. نتایج بهدستآمده نشاندهندۀ آن است که اثر موردنقد هرچند دارای نقاط قوت محتوایی است، بهلحاظ شکلی اشکالات بسیاری دارد که درقالب جداول مفصلی بدان اشاره شده است. تبیین روششناسانۀ نظریات مختلف درقالب فصول مختلف، چاپ، و صفحهآرایی مناسب از مهمترین مزایای محتوایی و شکلی این اثر است. همچنین عدم توجه کافی و جامع به برخی نظریات جدید، ضعف در معرفی نقادانۀ روششناسیهای موجود، و تعدد اشتباهات نگارشی از کاستیهای محتوایی و شکلی آن است.
روششناسی,سیاست,رهیافت,اثباتگرایی,فرااثباتگرایی
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5381.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5381_e1c5e73907d85dacd52c529aef944f1c.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
نقدی بر کتاب فهم علم اجتماعی از چشمانداز نظریۀ کنشگر شبکه
199
221
FA
رحمان
شریفزاده
دکترای فلسفۀ علم و فناوری، استادیار پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)
sharifzadeh@irandoc.ac.ir
10.30465/crtls.2020.5382
کتاب <em>فهم علم اجتماعی</em> در نقد رویکردهای پوزیتیویستی به علم اجتماعی و نیز رویکردهای تعینگروانه در علوم اجتماعی ـ چه تعینگرایی زیستشناختی، چه اجتماعی، و چه روانشناختی ـ خوب عمل میکند. تریگ، در ساحت واقعگرایی انتقادی، بسیاری از دوگانگیهای رایج را بهخوبی و بهتفصیل بهنقد میکشد و با نقد دوگانگی واقعگرایی خام/ ناواقعگرایی تلاش میکند، درعین گذار از روششناسیهای خام پوزیتیویستی و واقعگرایان غیرانتقادی، راهی را برای ارزیابی و داوری عقلانی باز کند. بااینحال، چنانکه خواهیم دید، تریگ روششناسیاش را خوب نمیپروراند؛ او از عینیت و ارزیابی بیطرفانۀ عقلانی دم میزند، ولی دستمایهای در اختیار خواننده قرار نمیدهد. ازاینگذشته، فهمی که از چیستی جامعه و ساختارها و واقعیتهای اجتماعی دارد ممکن است وجه تجربهگروانۀ روششناسیاش را بهخطر بیندازد. همچنین، بعضی از بحثهای تریگ در حوزۀ عقلانیت ابهام دارد و در نقد برساختگرایان و نسبیگرایان چندان دقیق عمل نمیکند.
علم اجتماعی,راجر تریگ,واقعگرایی انتقادی,نظریۀ کنشگر شبکه
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5382.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5382_b690a3ce69588c56859916647615ff32.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
نقد کتاب درآمدی بر پژوهش روشهای آمیخته و تحلیل وجوه خطابی آن
223
243
FA
مهدی
شقاقی
0000-0001-6144-3639
استادیار گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه شهید بهشتی
m_shaghaghi@sbu.ac.ir
10.30465/crtls.2020.5383
<strong> </strong><br />در مقالۀ حاضر هدف آن است که بهبهانۀ نقد کتاب <em>درآمدی بر پژوهش روش</em><em></em><em>های آمیخته</em> به نقد روششناختی چهارچوب پژوهش آمیختهای که در این کتاب جان کرسول معرفی کرده است پرداخته شود. پس از مقدمه و بحثی روششناختی، به معرفی کوتاه کتاب پرداخته و، ضمن معرفی آثار مشابه در حوزۀ موضوعی کتاب، جایگاه آن درمیان سایر آثار ترسیم شده است. سپس، توصیف و نقد مشخصات ظاهری کتاب در پیش گرفته شده و بخشهای مختلف کتاب تشریح شده است و مهمترین محورهای ضعف ترجمه ازجمله اغلاط املایی، ترجمۀ ماشینی، تلفظ ناصحیح اَعلام، معادلگذاری نادرست، اِشکالات نگارشی، ناسلیسبودن، نایکدستی در بهکارگیری واژگان، و موارد دیگر بررسی شده است. پسازآن، با استعانت از چهارچوب تحلیل رتوریک اسپر (1993)، تلاش شده است تا با استخراج گزارههایی از متن کتاب، که آشکارا جنبۀ رتوریک دارند تا علمی، به تحلیل وجوه خطابی روش آمیخته پرداخته و رتوریکهای بهکاررفته در آن دستهبندی شود و با تکیه بر آرای برخی اندیشمندان دیگر، اصالت آن بهعنوان یک روش مستقل موردنقد و نظر قرار گیرد.
چهارچوب آمیخته,جان کرسول,وجوه خطابی روش,تحلیل رتوریک,روششناسی پژوهش
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5383.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5383_e2e348570857ff0941e67b8699204337.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
بررسی و نقد ترجمۀ کتاب ربط علم طبیعی به الهیات
245
270
FA
علیرضا
فارسینژاد
استادیار فلسفه و کلام اسلامی، عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
alifarsi@shirazu.ac.ir
10.30465/crtls.2020.26148.1577
درمورد «رابطۀ علم و دین» یا «رابطۀ علم و الهیات» کتابهای متعددی نگاشته یا ترجمه شده است. یکی از این کتابها، کتاب <em>The Relevance of Natural Science to Theology</em> اثر ویلیام اچ. آستین است. این کتاب از معدود کتابهایی است که بهصورت تخصصی و تفصیلی به مسئلۀ رابطۀ علم طبیعی و الهیات پرداخته است. کتاب مزبور را علی حقی با عنوان <em>ربط علم طبیعی به الهیات</em> ترجمه کرده است. نگارنده با هدف ارزیابی و نقد محتوای کتاب سراغ ترجمۀ فارسی آن رفت، اما ترجمه را آنقدر مبهم و نارسا و پرغلط یافت که ترجیح داد بهجای نقد محتوای کتاب با روش تحلیلی ـ انتقادی به نقد ترجمۀ کتاب بپردازد. ترجمۀ کتاب مزبور با وضع موجود برای هیچ متن درسی و حتی منبع تحقیقی مناسب نیست. ارائۀ چنین ترجمهای با این حجم از اشکالات، جهت چاپ از سوی مترجم محترم، و انتشار آن از سوی ناشر محترم بدون داوری تخصصی قبل از چاپ یا دستکم بدون برطرفکردن اشکالات ظاهری جای بسی تأمل دارد.
رابطۀ علم و دین/ الهیات,علم طبیعی,الهیات,ویلیام اچ. آستین,علی حقی
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5384.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5384_3721cb005ecd654b3f92cb42d28e86c1.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
روایتشناسی در میانۀ ساختارگرایی و پساساختارگرایی؛ معرفی و ارزیابی کتاب سواد روایت
271
288
FA
محسن
گودرزی
دکترای علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبائی، مدرس و پژوهشگر علوم ارتباطات و مطالعات رسانه
mohsengoudarzi1985@gmail.com
محسن
شاکرینژاد
استادیار دانشکدۀ ارتباطات، دانشگاه صدا و سیما،
shakerinejad_m@iribu.ac.ir
10.30465/crtls.2020.26085.1573
این مقاله بهدنبال معرفی، نقد، و ارزیابی شکلی و محتوایی کتاب <em>سواد روایت</em> اثر اچ. پورتر ابوت است. برای این منظور، ابتدا در مقدمه تعریفی از روایت و روایتشناسی، شرح مختصری از تاریخ روایت، و چرایی انتخاب این کتاب برای نقد و ارزیابی ارائه میشود. درادامه، از دو منظر اصلی شکلی و محتوایی نقد و ارزیابی کتاب انجام میشود. در ارزیابی شکلی، روانی قلم نویسنده، شیوایی ترجمۀ آن، شکل ظاهری کتاب، ویراستاری، و متغیرهایی از این دست بررسی میشود. همچنین در ارزیابی محتوایی کتاب، روش نویسنده در نگارش، پیوندهای فکری نویسنده با رویکردهای مختلف نظری و نقاط قوت و ضعف موضوعات و مباحث طرحشده در کتاب مدنظر قرار میگیرد. کتاب <em>سواد روایت </em>با قلمی روان و ترجمهای مناسب، با استفاده از روشی استقرایی و بهتأثیراز سنتهای مشخص ساختارگرایی و پساساختارگرایی، اثری ارزشمند در حوزۀ روایتشناسی است. این کتاب میتواند نقش مؤثری در شکلدهی چهارچوبهای تحلیل روایی در جامعۀ علمی کشور داشته باشد. همچنین، این اثر میتواند مسئلۀ روایت را از سطح نخبگان جامعه به سطح مخاطبان عام بکشاند و دغدغۀ روایت و روایتشناسی را همهگیر سازد.
کتاب سواد روایت,روایتشناسی,ساختارگرایی,پساساختارگرایی,روش استقرایی
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5385.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5385_19c6a36772e155dfa9356cd6fe5d45e0.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
بررسی انتقادی کتاب مقدمهای بر تاریخنگاری
289
306
FA
محسن
مرسلپور
0000-0001-9421-8104
دانشیار گروه تاریخ، عضو هیئت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران،
morsalpour@lihu.usb.ac.ir
10.30465/crtls.2020.27306.1619
کتاب <em>مقدمهای بر تاریخنگاری</em> نوشتۀ راجر اسپالدینگ و کریستوفر پارکر است که در هفت فصل به مسائل مختلفی درزمینۀ تاریخنگاری پرداختهاند و مباحثی مرتبط با فلسفۀ تاریخ و روش تحقیق در تاریخ را نیز موردبررسی قرار دادهاند. نویسندگان تأکید خود را بر علم تاریخ (تاریخ بهمثابۀ گزارش) قرار داده و مؤلفۀ اساسی در جستارهای تاریخی را بررسی مکاتب تاریخی و فکری دانستهاند. ازاینروی، نویسندگان به مباحث و مکاتبی چون تاریخنگاری حزب ویگ، اندیشۀ پیشرفت، نازیسم، جنسیت در تاریخ، مارکسیسم، و تاریخ فرهنگی پرداختهاند. بخشهای مزبور میتواند سرنمونی جهت بررسی مکاتب فکری و تاریخی باشد. علاوهبراین، نویسندگان فصلی را نیز به روش نوشتن مقاله در دورۀ کارشناسی اختصاص دادهاند که درسنامۀ نافعی فراروی دانشجویان مینهد. مقالۀ حاضر، که با رویکرد تحلیلی بهنگارش درآمده، به بررسی انتقادی کتاب <em>مقدمهای بر تاریخنگاری</em> پرداخته و به این نتیجه رسیده که کتاب موردبررسی علیرغم ضعفها، ایرادات نگرشی وارد بر نویسندگان، و زاویۀ دید محدود آنان راهنمای سودمندی درزمینۀ نگارش مقاله در دورۀ کارشناسی و الگوی مطلوبی برای بررسی مکاتب تاریخی است.
تاریخنگاری,گذشته,تاریخ علمی,پستمدرنیسم,مکاتب تاریخی
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5386.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5386_69e1a8862b7ad3daa6233176b69cfdd8.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
ارزیابی کتاب درسنامۀ نظریهپردازی علمی اقتصاد اسلامی از منظر واقعگرایی انتقادی؛ با تأکید بر آرای روی بسکار1
307
326
FA
سیدمحمدتقی
موحد ابطحی
دکترای فلسفۀ علم و فناوری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،
smtmabtahi@gmail.com
10.30465/crtls.2020.5387
فقدان نظریه یکی از چالشهای اساسی در حوزۀ مطالعات علوم انسانی اسلامی است که برخی کوشیدهاند تا با طرح مباحث فلسفی و روششناختی تمهیداتی برای نظریهپردازی در این حوزه فراهم آورند. کتاب <em>درسنامۀ نظریهپردازی علمی اقتصاد اسلامی</em>، اثر حسن آقانظری، که جهت استفادۀ دانشجویان و پژوهشگران فعال درزمینۀ اقتصاد اسلامی تدوین شده، کوشیده است روش بهرهگیری توأمان از نظریههای مطرح در حوزۀ فلسفۀ علم و فلسفۀ اسلامی و همچنین آموزههای اسلامی را برای دستیابی به نظریهای در عرصۀ اقتصاد اسلامی بیان دارد.<br />در این مقاله ایدۀ اصلی کتاب که عمدتاً در فصل سوم از بخش دوم با عنوان <strong>روش نظریهپردازی علمی اقتصاد اسلامی</strong><strong> </strong>بیان شده است از منظر علمشناسی واقعگرایی انتقادی ارزیابی میشود و به ظرفیتهای این نظریۀ علمشناسانه برای حمایت از ایدۀ علوم انسانی اسلامی اشاره میشود.<br />باوجود نقدهای ساختاری، صوری، و محتوایی این کتاب و همچنین جایگاه پژوهشگاه حوزه، دانشگاه، و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، شایسته است در ویراست بعدی بازنگری اساسی در ساختار و محتوای کتاب صورت گیرد و با بهرهگیری از آخرین دستاوردهای علمشناسانه و دینشناسانه و دیدگاههای مطرح در علوم انسانی اسلامی مبنای مستحکمتری برای نظریهپردازی در اقتصاد اسلامی ارائه شود.
اقتصاد اسلامی,نظریهپردازی,واقعگرایی انتقادی,روی بسکار,حسن آقانظری
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5387.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5387_fd0ea989aec6720eadf678f4d2f117fc.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
نقش مدلهای اقتصادی و چالشهای آن؛ بررسی روششناختی کتاب اقتصاد حکم میراند
327
343
FA
سیدحسین
میرجلیلی
0000000211775376
دانشیار اقتصاد، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
h.jalili@yahoo.com
10.30465/crtls.2020.30305.1803
کتاب <em>اقتصاد حکم میراند</em>، اثر دنی رودریک، اثری در فلسفه و روششناسی اقتصاد است که به بایدها و نبایدهای مدلسازی در اقتصاد میپردازد؛ زیرا در نظر وی مدلها هستند که اقتصاد را به علم تبدیل میکنند. گزارۀ اصلی رودریک در این کتاب این است که محیطهای اجتماعی متفاوت مستلزم مدلهای متفاوت است و اشتباه اقتصاددانان این است که یک مدل را با مدلی که در همۀ شرایط مناسب و قابلکاربرد است اشتباه میگیرند و در مرتبطساختن مدلها با دنیای واقعی ناتوان هستند. روش مقاله در بررسی کتاب روش اسنادی و تحلیلی است و هدفْ ارزیابی محتوای اثر از دیدگاه روششناسی اقتصاد است. نتیجۀ بررسی آن است که زیرنویس فصول ترجمه نشده است و برخی معادلسازیها به بازنگری نیاز دارد. برخی نقدهای محتوایی کتاب، ایهام در عنوان، تقلیلگرایی مدلها، تنوع مدلهای مکاتب اقتصادی، بخشهای غیرمدلی اقتصاد، علمیبودن بهدلیل روش، ابهام در فروض مهم مدل، پیشرفت افقی یا عمودی علم اقتصاد، مشکل علم اقتصاد یا اقتصاددانان، و کاربرد روش رودریک در مدل تعادل عمومی تصادفی پویا در اقتصاد کلان است.
مدل,اقتصاد,روششناسی,تقلیلگرایی,فروض مدل,پیشرفت علم
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5388.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5388_754a4a7eb90651306e4fd9cdda706cfd.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
بررسی انتقادی کتاب مطالعات اجتماعی فناوری؛ تأملات نظری و میانرشتهای
345
369
FA
لیلا
نامداریان
استادیار گروه سیاست اطلاعات، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)، تهران، ایران
namdarian@irandoc.ac.ir
علیرضا
ثقۀالاسلامی
استادیار گروه اخلاق و حقوق اطلاعات، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)، تهران، ایران
seghatoleslami@irandoc.ac.ir
10.30465/crtls.2020.5389
هدف این مقاله ارزیابی نقادانۀ کتاب <em>مطالعات اجتماعی فناوری؛ تأملات نظری و میانرشتهای</em> به گردآوری و ویرایش رضا صمیم است. این کتاب در قلمرو مطالعات علم و فناوری جای دارد. مطالعات علم و فناوری بهمنزلۀ حوزۀ مطالعاتی میانرشتهای، در فضای علمی ایران همچنان نوپاست و پژوهشگران به آن توجه کمی داشتهاند. انتشار این کتاب به غنای ادبیات علمی این حوزه در کشور کمک بسیاری کرده است. از مزایای این کتاب، ارائۀ برخی ملاحظات بومی و فرهنگی کشور ذیل حوزۀ مطالعاتی مذکور است. مقالات این مجموعه را افراد مختلف نگارش کردهاند و نقش ویراستار در یکدستکردن و برقراری پیوند میان مقالات کمرنگ بوده است. ارائۀ مباحث نظری و میانرشتهای در اغلب مقالات، عمدتاً متمرکز بر دیدگاه جامعهشناسی فناوری است و ازاینرو، بهنظر میرسد دیدگاه حاکم بر کتاب به نگاه سنتی و متعارف در رابطۀ میان علم و فناوری و جامعه نزدیکتر است تا به رویکرد جدید مطالعات علم و فناوری. همچنین تفکیک مقالات این مجموعه میان تأملات نظری و میانرشتهای ذیل یک حوزۀ مطالعاتی میانرشتهای چندان معنادار نیست و شاید تفکیک موجه بایستی میان دو تأملات نظری و موردپژوهیهای مقتضی تحقق مییافت.
برساختگرایی اجتماعی,برساخت اجتماعی فناوری,جامعهشناسی علم و فناوری,فلسفۀ فناوری,نظریۀ کنشگر ـ شبکه
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5389.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5389_80f036545ceaff91e169269e62c91a3e.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
نقد و بررسی آنارشیسم روششناختی فایرابند در نظریۀ برضد روش: طرح نظریۀ آنارشیستی معرفت
371
395
FA
محمد
نژادایران
مدرس مدعو دانشگاه آزاد اسلامی و پیام نور
ir_1400@yahoo.com
روژان
حسامقاضی
استادیار علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رباط کریم،
rhesam189@gmail.com
10.30465/crtls.2020.18056.1289
سیطرۀ بیچونوچرای اثباتگرایی بر فلسفۀ علم در سالهای نخستین قرن بیستم باتوجهبه موج نقد آن ازسوی برخی فیلسوفان علم، در نیمۀ دوم این قرن، دچار بحران و فروپاشی شد. دیدگاههای فیلسوفان علمی نظیر پوپر، کوهن، و لاکاتوش زمینه را برای پیدایش نقدهای رادیکالتر به جریان کلاسیک فلسفۀ علم فراهم کرد. فایرابند در همین مسیر تلاش کرد در کتاب <em>برضد روش: طرح نظریۀ آنارشیستی معرفت</em> نوعی آنارشیسم روششناختی را جایگزین رویکردهای قبلی کند. بهزعم او هیچ روش معقولی برای اخذ و طرد نظریهها وجود ندارد. وی در این کتاب نشان میدهد که تلاش برای یافتن قواعدی برای بازسازی منطقی فرایند پیشرفت علم و اثبات و ابطال نظریهها کار بیهودهای است. در این پژوهش سعی شده است ضمن نقد و بررسی کتاب مذکور از بعد شکلی و محتوایی برخی از دیدگاههای اصلی نویسندۀ آن ارزیابی شود. هدف از این کار نشاندادن میزان اعتبار ادعاهای رادیکال نویسنده در فلسفۀ علم و سنجش قوتها و ضعفهای آن است. روش بهکار گرفتهشده در نقد و بررسی این اثر توصیفی ـ تحلیلی است و بررسی آن نشان میدهد که دیدگاههای فایرابند با آنکه در عرصۀ فلسفۀ علم بهمنزلۀ رویکرد انتقادی جدید اهمیت و جایگاه ممتازی دارد، دچار تعارضات حلنشدهای است که نویسنده به آن بیتوجه بوده است و بهنظر میرسد کسانی که از دیدگاههای وی در فلسفۀ علم تبعیت میکنند، باید برای حل آن تلاشهای نظری بیشتری انجام دهند.
آنارشیسم,برضد روش,تاریخ علم,روششناسی,فلسفۀ علم,فایرابند,نسبیگرایی
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5390.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5390_7d95d7ae2cbefb735d8ffa6ac69bbd09.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
عدم روشمندی، رویکرد فیزیکالیستی، و فقدان نگاه پدیدارشناسانه در فلسفۀ خرافات
397
422
FA
محمود
هدایتافزا
دکترای فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه تهران
mahmudhedayatafza@yahoo.com
رسول
رسولیپور
استادیار گروه فلسفه، دانشگاه خوارزمی،
rasouli@khu.ac.ir
10.30465/crtls.2020.21195.1381
کتاب <em>فلسفۀ خرافات</em> با عنوانی از سنخ معرفت درجۀ دوم و ادعای نگاه فلسفی برای تبیین مفهومی و شناخت اقسام خرافه، علل گرایش انسانها بدان و روشهای مبارزه با این معضل تصنیف شده است. نحوۀ ورود دکتر یثربی بدین بحث و سنخ گویش او، از دلمشغولی فراوان وی نسبت به خرافه، بهویژه در بعد اجتماعی آن حکایت دارد، اما مؤلف در فصول این اثر، بهجای آنکه نگاه فلسفی به کلیات این بلیه را تقویت کند، با عبور سریع از مطالب اساسی و مفاهیم پایه، به مباحث مصداقی ورود میکند. در این میان، عمدهترین معضل ناظر به «تعریف خرافه» است. فصل ممیز امر خرافی از سایر باورها، سازشنداشتن آن با مبانی عقلانی و موازین منطقی تصویر شده است. یثربی بدون اعتنا به اطلاقات گوناگون «عقل» و لوازم تفکر، «عقلانیت» را واجد وضعی واحد در همۀ زمانها و مکانها تصویر میکند و ازاینرو نسبیبودن مصادیق خرافه را بهحسب جوامع و اعصار متفاوت برنمیتابد. متأسفانه جوانب این خطای فاحش در تبیین عوامل گرایش به خرافات و درمان آن نیز مشهود است. همچنین نویسنده در جایجای کتاب با رویکرد فیزیکالیستی و تأکید بر دیدگاههای آگوست کنت، هر امر ناخوشآیند یا نابهسامان اجتماعی را بدون تحلیل لازم به خرافه ارتباط میدهد و با ورود حداکثری به مصادیق خرافه برخی باورهای اصیل مذهب امامیه همچون مجاری فیض الهی، صفات اولیای دین، شفاعت، و توسل را بهچالش میکشد. در این خصوص، بهدلیل فقدان نگاه پدیدارشناسانه، حتی بسیاری از تجربیات زیستۀ شیعیان ذیل مفهوم «خرافه» قرار گرفته است.
آگوست کنت,اطلاقات عقل,باورهای امامیه,تجربیات زیستۀ شیعیان,تعریف خرافه,عقلانیتهای متفاوت,مصادیق خرافه
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5391.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5391_0d5c3de65927c245df943becd6ea53d3.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی
2383-1650
20
5
2020
07
22
نقد کتاب روش تحقیق آمیخته
423
450
FA
مصصطفی
همدانی
سطح چهار حوزۀ علمیة قم، استاد سطوح عالی حوزۀ علمیۀ قم
ma13577ma@gmail.com
10.30465/crtls.2020.5392
کتاب <em>روش تحقیق آمیخته</em> تألیف دکتر علی دلاور و دکتر شیرین کوشکی مدتی است که در حوزة نوپدید روشهای ترکیبی (آمیخته) بهمنزلۀ متن درسی در رشتههای علوم اجتماعی و انسانی تدریس میشود. این کتاب برخی نقیصهها دارد که نقد فرارو بهتصحیح این نقیصهها پرداخته است. این مقاله با روش توصیفی ـ<strong> </strong>تحلیلی نوشته شده و علاوهبر نقد ساختاری، ملاحظات متعددی نیز در نقد صوری و محتوایی این کتاب ارائه کرده است.<br />انتخاب نادرست عنوان کتاب، ضعف مفهومکاوی دربارة عنوان «روشهای آمیخته»، ضعف جدی ساختاری و عنوانبندی نارسا، بندهای طولانی، پارهای از اغلاط املایی و ویرایشی، اقتباسهای متعدد از منابع بیگانه بدون ارجاع، غیرمنطقیبودن برخی عناوین بهجهت انطباقناپذیری با محتوا، استفاده از اصطلاحات مبهم، ترسیم نادرست نمودارها و اشکالات متعدد در دلالت تصویری آنها، ضعف در تبیین و تثبیت مبنای پارادایمی روشهای آمیخته، و درنهایت استفاده از عنوان «تألیف» برای یک اثر ترجمهای ـ تألیفی از مهمترین نقدهای نگارنده به این کتاب است.
چندروشی,روش تحقیق,روشهای آمیخته,روشهای ترکیبی,روشهای تلفیقی,نقد کتاب
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5392.html
https://criticalstudy.ihcs.ac.ir/article_5392_99e771a374b63f36faadeb8ed780ce14.pdf