فلسفه
زهرا آتشی؛ مجتبی جاویدی؛ علیرضا فارسی نژاد
چکیده
کتاب اخلاق نیکوماخوس ارسطو یکی از مهمترین کتابهای وی در زمینهی اخلاق است. با تأمل در این کتاب آشکار میشود که در آن از خدایان متعدد نامبرده شده است ولی از خداوند یکتای ادیان الهی اثری نیست. با توجه به اینکه خداوند و رابطهی انسان با او، روح حاکم بر تمام آموزههای ادیان الهی و بهصورت خاص دین اسلام است و اخلاق نویسان مسلمان ...
بیشتر
کتاب اخلاق نیکوماخوس ارسطو یکی از مهمترین کتابهای وی در زمینهی اخلاق است. با تأمل در این کتاب آشکار میشود که در آن از خدایان متعدد نامبرده شده است ولی از خداوند یکتای ادیان الهی اثری نیست. با توجه به اینکه خداوند و رابطهی انسان با او، روح حاکم بر تمام آموزههای ادیان الهی و بهصورت خاص دین اسلام است و اخلاق نویسان مسلمان در اخلاق نویسی فلسفی و صورتبندی آن از این کتاب ارسطو پیروی کردهاند، این عدم وجود خداوند یکتا، تأثیراتی بر اخلاقنویسی فلسفی داشته است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی- انتقادی به این موضوع پرداخته و پارهای از تبعات و نتایج صورت بندی اخلاق فلسفی بر مبنای اخلاق ارسطو را به شرح زیر برشمرده است: تغییر موضوع و هدف علم اخلاق، در نظر گرفته نشدن جایگاهی برای اخلاق بندگی و رابطهی انسان با خداوند، غائب بودن مفهوم آخرت و حیات ابدی در علم اخلاق، بینش متفاوت در خصوص مفاهیم خیر، سعادت و فضیلت نسبت به دین اسلام، عدم تبیین جایگاه نقل، وحی و شریعت در اخلاقنویسی اسلامی و جدا شدن اخلاق از علوم وحیانی چون فقه، فردی شدن علم اخلاق اسلامی و عدم توجه به ابعاد اجتماعی آن.
روششناسی
علیرضا فارسینژاد
چکیده
درمورد «رابطۀ علم و دین» یا «رابطۀ علم و الهیات» کتابهای متعددی نگاشته یا ترجمه شده است. یکی از این کتابها، کتاب The Relevance of Natural Science to Theology اثر ویلیام اچ. آستین است. این کتاب از معدود کتابهایی است که بهصورت تخصصی و تفصیلی به مسئلۀ رابطۀ علم طبیعی و الهیات پرداخته است. کتاب مزبور را علی حقی با عنوان ربط علم طبیعی به الهیات ...
بیشتر
درمورد «رابطۀ علم و دین» یا «رابطۀ علم و الهیات» کتابهای متعددی نگاشته یا ترجمه شده است. یکی از این کتابها، کتاب The Relevance of Natural Science to Theology اثر ویلیام اچ. آستین است. این کتاب از معدود کتابهایی است که بهصورت تخصصی و تفصیلی به مسئلۀ رابطۀ علم طبیعی و الهیات پرداخته است. کتاب مزبور را علی حقی با عنوان ربط علم طبیعی به الهیات ترجمه کرده است. نگارنده با هدف ارزیابی و نقد محتوای کتاب سراغ ترجمۀ فارسی آن رفت، اما ترجمه را آنقدر مبهم و نارسا و پرغلط یافت که ترجیح داد بهجای نقد محتوای کتاب با روش تحلیلی ـ انتقادی به نقد ترجمۀ کتاب بپردازد. ترجمۀ کتاب مزبور با وضع موجود برای هیچ متن درسی و حتی منبع تحقیقی مناسب نیست. ارائۀ چنین ترجمهای با این حجم از اشکالات، جهت چاپ از سوی مترجم محترم، و انتشار آن از سوی ناشر محترم بدون داوری تخصصی قبل از چاپ یا دستکم بدون برطرفکردن اشکالات ظاهری جای بسی تأمل دارد.