علوم اجتماعی
مریم اسکافی نوغانی
چکیده
کتاب زوال پدرسالاری، فروپاشی خانواده یا ظهور خانوادۀ مدنی به بررسی دو امکان در وضعیت خانواده در ایران پرداخته است که بهزعم نویسنده میتوانند همزمان نیز وجود داشته باشند. وی با رویکردی انتقادی سعی کرده است سیاستها و طرحهای اجراشده در خانواده را ارزیابی کند و با آسیبشناسی تشخیصها و راهکارها، به راهبردهای جایگزین دست ...
بیشتر
کتاب زوال پدرسالاری، فروپاشی خانواده یا ظهور خانوادۀ مدنی به بررسی دو امکان در وضعیت خانواده در ایران پرداخته است که بهزعم نویسنده میتوانند همزمان نیز وجود داشته باشند. وی با رویکردی انتقادی سعی کرده است سیاستها و طرحهای اجراشده در خانواده را ارزیابی کند و با آسیبشناسی تشخیصها و راهکارها، به راهبردهای جایگزین دست یابد. این مقاله به مرور انتقادی این کتاب پرداخته است. بررسی ساختار، شکل، محتوا، و روش تحقیق در این کتاب نشان داد باوجوداینکه طرح موضوع کتاب بحث جدید و عنوان انتخابی بسیار جذاب است و جای کار تحقیقاتی زیادی دارد که میتواند زمینهساز پژوهشها و رسالههای تحقیقاتی آینده باشد، ایرادهای اساسی در بخش ساختار دارد، بهطوریکه بهنظر میرسد مطالب کتاب انسجام مناسبی ندارد و مطالب اصلی در بخش اول کتاب آمده است و بخشهای بعدی تکرار مطالب فصل اول است. از نظر محتوا نیز کتاب تناقضات مفهومی و نظری دارد و ادعاهای نویسنده استدلالها و شواهد منطقی اقناعکننده را ندارد. از نظر روش نیز این کتاب دچار ابهاماتی است. بنابراین، باوجود عنوان و موضوع خوب، معرفی آن به دانشجویان بهشکل کنونی آن پیشنهاد نمیشود.
علوم اجتماعی
مریم اسکافی نوغانی؛ غلامرضا صدیق اورعی
چکیده
هدف این مقاله ارزیابی کتاب تاریخ و نظریۀ اجتماعی است که غلامرضا جمشیدیها ترجمه کرده است. این ارزیابی از نظر شکلی، محتوایی، روششناختی، و ترجمه انجام شده است. در این مقاله متن اصلی در تقابل با متن ترجمه قرار گرفته و نقاط قوت و ضعف آن هم در متن اصلی و هم در نسخۀ ترجمهشده استخراج شده است. نتایج نشان داد این کتاب ویژگیهای مثبت زیادی ...
بیشتر
هدف این مقاله ارزیابی کتاب تاریخ و نظریۀ اجتماعی است که غلامرضا جمشیدیها ترجمه کرده است. این ارزیابی از نظر شکلی، محتوایی، روششناختی، و ترجمه انجام شده است. در این مقاله متن اصلی در تقابل با متن ترجمه قرار گرفته و نقاط قوت و ضعف آن هم در متن اصلی و هم در نسخۀ ترجمهشده استخراج شده است. نتایج نشان داد این کتاب ویژگیهای مثبت زیادی دارد. محتوای کتاب سازگاری مناسبی با پیشفرضهای اساسی دارد، زیرا بهلحاظ منطقی نویسنده نشان داده است که تاریخ بخشی از جامعهشناسی و جامعهشناسی بخشی از علوم اجتماعی است؛ پس میتوان مانند نویسنده نتیجه گرفت که تاریخ نیز بخشی از علوم اجتماعی است و همچنین مغایرتی با ارزشهای اسلامی و اصول دینی ندارد. از نظر حجم مطالب و اطلاعات و دانش منتقلشده، دانشجویان و افراد مبتدی ناآشنا با این علوم میتوانند استفادههای تاریخی زیادی از این کتاب داشته باشند. از این جهت کتاب مذکور میتواند بهمنزلۀ منبع کمکدرسی و بهرهگیری از منابع معتبر آن برای دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشتههای تحصیلی جامعهشناسی و تاریخ پیشنهاد شود. وجود بیش از ششصد منبع ارزشمند تاریخی و جامعهشناسی در کتابشناسی از نکات بسیار ارزشمند دیگر در این کتاب است. همچنین ترجمۀ روان و کوتاه نسبت به متن سنگین و ثقیل اصلی (صرفنظر از ایرادهای آن) نکتۀ قوت دیگر این کتاب است. بااینحال، این کتاب با آخرین سرفصلهای مصوب وزارت علوم، تحقیقات، و فناوری بهمنزلۀ کتاب اصلی در تدریس دروس دانشگاهی مطابقت ندارد و کتاب جانبی و کمکدرسی شمرده میشود و نمیتوان از آن بهمنزلۀ کتاب درسی استفاده کرد. نبود نتیجه در پایان هر فصل خواننده را سردرگم نگه میدارد. انسجام منطقی در مطالب درون هر فصل و بین مطالب فصول مختلف بسیار ضعیف است. رفع برخی از ایرادها در ترجمه و ایرادهای ویرایشی و نگارشی میتوانند به غنای کار بیفزایند. اصلاحات درونمتنی مخصوصاً برای دسترسی راحتتر خواننده به منابع و بهروزبودن منبعدهی از ایرادهای اساسی کار است که امید است در چاپ بعدی اصلاح شود.
علوم اجتماعی
غلامرضا صدیق اورعی؛ مریم اسکافی نوغانی
چکیده
در این مقاله، هدف این است که با بررسی دقیق گزارههای اصلی در کتاب قواعد روش جامعهشناسی، اثر امیل دورکیم، انتقاداتِ اصلی وارد بر آن بیان شود. محتوای این کتابِ مشهور، که یکی از کتب پایه در علم جامعهشناسی است، بیانگر این موضوع است که دورکیم تلاش کرده است تا جامعهشناسی را علمی با موضوع و روش مستقل از علوم دیگر معرفی کند و ...
بیشتر
در این مقاله، هدف این است که با بررسی دقیق گزارههای اصلی در کتاب قواعد روش جامعهشناسی، اثر امیل دورکیم، انتقاداتِ اصلی وارد بر آن بیان شود. محتوای این کتابِ مشهور، که یکی از کتب پایه در علم جامعهشناسی است، بیانگر این موضوع است که دورکیم تلاش کرده است تا جامعهشناسی را علمی با موضوع و روش مستقل از علوم دیگر معرفی کند و نشان دهد که این علمْ تجربی است. دیدگاههای خود را در این زمینه در شش فصل در این کتاب بیان کرده است. برخی از مطالب این کتاب در فصول مختلف هرچند برای اثباتِ مطلبی است که گفته شد، در ضمن آن مطالبی آمده است که میتواند بهمنزلۀ اقرارِ دورکیم علیه برداشتِ او شمرده شود که در این مقاله به آن اشاره شده است. همچنین، در برخی موارد، دورکیم از الفاظ و کلماتی استفاده کرده است که میتواند درک دیگران را از دیدگاه وی خدشهدار کند. در برخی موارد، دورکیم بین مفاهیم مغالطه کرده است که این امر به نظریات او انتقاداتی را وارد میکند و در برخی موارد نیز مفاهیم و معناها بهخوبی واضح و روشن نشدهاند.