علوم سیاسی
حجت اله رحیمی
چکیده
گرچه در سالهای اخیر تحلیل متون توسعۀ کشور براساس رویکردهای گفتمانی رایج شده است، تحلیل زمینههای اجتماعی اثرگذار در تولید این متون به همان اندازه موردتوجه قرار نگرفته است. باتوجهبه اینکه براساس نظریۀ گفتمان تفسیر هر متن مستلزم تفسیر روابط میان زمینه و متن است، هدف نوشتار حاضر این است که متن برنامۀ سوم عمرانی کشور را با ...
بیشتر
گرچه در سالهای اخیر تحلیل متون توسعۀ کشور براساس رویکردهای گفتمانی رایج شده است، تحلیل زمینههای اجتماعی اثرگذار در تولید این متون به همان اندازه موردتوجه قرار نگرفته است. باتوجهبه اینکه براساس نظریۀ گفتمان تفسیر هر متن مستلزم تفسیر روابط میان زمینه و متن است، هدف نوشتار حاضر این است که متن برنامۀ سوم عمرانی کشور را با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف تفسیر کند و زمینههای فرهنگی و سیاسیِ اثرگذار در تولید متن برنامۀ یادشده را براساس مونوگرافی بالدوین تحلیل کند. نوشتار حاضر، باتوجهبه روش تحلیل گفتمان انتقادی، نظم گفتمانی حاکم بر متن برنامۀ عمرانی سوم را «نظم گفتمان برنامهریزی و توسعه» نامگذاری میکند که «گفتمان برنامهریزی متمرکز فردگرا» و «گفتمان توسعۀ اقتصادی رشدمحور» بهمثابۀ گفتمانهای مسلط در آن برنامه محسوب میشوند و «گفتمان برنامهریزی غیرمتمرکز مشارکتی» و «گفتمان توسعۀ اقتصادی توزیعمحور» را میتوان بهعنوان گفتمانهای رقیب شناسایی کرد. تفسیر زمینۀ فرهنگی و سیاسیِ متن برنامه نشان داد که تدوین متن یادشده، بیشازآنکه از فرایندی علمی ـ عقلانی و فارغ از ایدئولوژی تبعیت کند، متأثر از صورتبندیهای ایدئولوژیکی ـ گفتمانی، درپی حفظ روابط خاصی از قدرت اجتماعی از طریق متن این برنامه است.
علوم سیاسی
حجتاله رحیمی
چکیده
برخی از پژوهشگران مانند پیتر لوید تلاش کردهاند که با ترکیب دیدگاه مارکس و وبر یک چهارچوب تحلیلی را برای تحلیل طبقاتی شهرهای جهان سوم ارائه کنند. باوجوداین، تحلیل ساختار اصلی کتاب نشان داد که ترکیب دیدگاه مارکس و وبر به مجموعهای از تناقضهای روششناختی منجر شده است. نخست، درحالیکه لوید وجود طبقة کارگری را در جهان اول ...
بیشتر
برخی از پژوهشگران مانند پیتر لوید تلاش کردهاند که با ترکیب دیدگاه مارکس و وبر یک چهارچوب تحلیلی را برای تحلیل طبقاتی شهرهای جهان سوم ارائه کنند. باوجوداین، تحلیل ساختار اصلی کتاب نشان داد که ترکیب دیدگاه مارکس و وبر به مجموعهای از تناقضهای روششناختی منجر شده است. نخست، درحالیکه لوید وجود طبقة کارگری را در جهان اول بدیهی در نظر میگیرد، مفهوم طبقه در سنت وبر یک هویت ممکن است. دوم، درحالیکه لوید با تبعیت از مارکس بیان میکند که لایهبندی طبقاتی تعیینکنندة لایهبندیهای قومی و نژادی است، سنت وبر بر تأثیر متقابل این میدانها تأکید میکند. همچنین، درحالیکه او مناسبات میان طبقات اقتصادی و نظم سیاسی دولت را ازمنظر رویکرد مارکس تبیین میکند، اما از تبیین مناسبات میان قشربندیهای اجتماعی با نظم سیاسی دولت که در نظریة وبر اهمیت دارد غفلت میورزد. افزونبراین، درحالیکه لوید لایهبندی طبقاتی را یک امر شهری و قشربندیهای نژادی و قومی را امری غیرشهری (روستایی) میداند، قشربندیهای نژادی و قومی در سنت وبر از ارکان اصلی سازمان شهری بهشمار میروند. درنهایت، او بدون آنکه رویکرد نهایی خود را تبیین کند، فردگرایی روششناختی وبر را بهنحو سادهانگارانهای با جمعگرایی هستیشناختی مارکس ترکیب میکند.