زبان و ادبیات عربی
یدالله رفیعی؛ رعنا عبدی
چکیده
اختلافات فراوان میان دو مکتب نحوی بصره و کوفه باعث شد تا برای نحو همچون فقه و کلام علمی پدید آید و پژوهشگران این حوزه ازطریق آن استنباط احکام نحوی را دریابند که آن را «أصولالنحو» یا «عللالنحو» نامیدهاند. ابنسراج ازجمله کسانی است که در کتاب الأصول فی النحو به این علم پرداخته است. بسط ...
بیشتر
اختلافات فراوان میان دو مکتب نحوی بصره و کوفه باعث شد تا برای نحو همچون فقه و کلام علمی پدید آید و پژوهشگران این حوزه ازطریق آن استنباط احکام نحوی را دریابند که آن را «أصولالنحو» یا «عللالنحو» نامیدهاند. ابنسراج ازجمله کسانی است که در کتاب الأصول فی النحو به این علم پرداخته است. بسط و تفصیل او در بابها و فصلهای این کتاب بر ذهن دریابندۀ این دانشمند بزرگ دلالت دارد و بیانگر آن است که وی حق مطلب را در بیان و باببندی علم نحو و تاحدی در علم اصول نحو ادا کرده است. مقالۀ حاضر با شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی روش ابنسراج را در کتابش بررسی کرده است. مهمترین یافتههای این پژوهش نمایانگر آن است که این کتاب نظمی منطقی دارد و ابنسراج در آن افزونبر بهدستدادن نظرهای نوین، اصول دو مکتب بصری و کوفی را بهگونهای معقول درهمآمیخته است. او در بهرهگیری از آثار پیش از خود به تقلید صرف نپرداخته، بلکه پیوسته تلاش کرده است تا مطلبی نو بر یافتههای پیشین بیفزاید. اهمیت این موضوع در آن است که تاکنون پژوهشی دربارۀ ابنسراج و کتابش به پارسی مشاهده نشده و پژوهشگران این حوزه در عصر حاضر به علم اصول توجهی نکردهاند.