تاریخ
عبدالله ساجدی؛ شورش اک؛ نظامعلی دهنوی
چکیده
جامعهشناسی تاریخی بهعنوان روشی مبتنیبر دادهها و سیر توالی رویدادهای تاریخی قابلدستیابی است و جامعهشناسی تاریخی سلطهپذیری، بهعنوان یک پدیدة اجتماعی، قابلطرح و پیگیری در دورههای مختلف تاریخی است. این مقاله با هدف بررسی کتاب جامعهشناسی تاریخی سلطهپذیری ایرانیان ارائه شده است. اثر، بهدلیل ویژگیهایی که ...
بیشتر
جامعهشناسی تاریخی بهعنوان روشی مبتنیبر دادهها و سیر توالی رویدادهای تاریخی قابلدستیابی است و جامعهشناسی تاریخی سلطهپذیری، بهعنوان یک پدیدة اجتماعی، قابلطرح و پیگیری در دورههای مختلف تاریخی است. این مقاله با هدف بررسی کتاب جامعهشناسی تاریخی سلطهپذیری ایرانیان ارائه شده است. اثر، بهدلیل ویژگیهایی که دارد، بهعنوان یک اثر دارای نوآوری در این زمینه شایستة بازخوانی است. نوشتار پیشرو مروری انتقادی بر این کتاب در قالب محورهای زیر دارد: ابهامزدایی در عنوان کتاب، عدم تبیین صحیح و اولیۀ مسئلة سلطهپذیری، ابهام در روششناسی، ناهماهنگی در روش و متن، و ابهام در مفهوم جامعهشناسی تاریخی. مقاله، پس از پرداختن به تأملاتی دربارة جنبۀ فنی و ویرایشی اثر، با این جمعبندی بهپایان میرسد که مسئلة «سلطهپذیری» درنزد مؤلف بهعنوان یک مسئلة تاریخی مطرح شده است و نویسنده سعی دارد تا با استفاده از نظریهها و روشهای جامعهشناسی آن را بررسی و تحلیل کند، اما این بررسی نشان میدهد که جامعهشناسی تاریخی رویکردی جامعهشناسانه با بهرهگیری از اطلاعات و دادههای تاریخی در دورههای مختلف است یا بهعبارت بهتر، روندشدن سلطهپذیری در دورههای مختلف را موردبررسی قرار میدهد، نه آنچه موردتوجه این اثر تحت عنوان رویکرد تاریخی با روش جامعهشناسانه است.
تاریخ
عبدالله ساجدی؛ هوشنگ خسروبیگی
چکیده
موضوع مشروعیت در تاریخ ایران از موضوعاتی است که در دهههای اخیر توجه پژوهشگران تاریخ را بهخود جلب کرده است. از متأخرترین این آثار تحول مبانی مشروعیت سلطنت از یورش مغولان تا برآمدن صفویان است. این اثر، تحول در مبانی مشروعیت این دوره را در چهارچوب یک بحران فراگیر مشروعیتزایی در قالب الگوهای متعدد بررسی میکند؛ با تأکید بر این ...
بیشتر
موضوع مشروعیت در تاریخ ایران از موضوعاتی است که در دهههای اخیر توجه پژوهشگران تاریخ را بهخود جلب کرده است. از متأخرترین این آثار تحول مبانی مشروعیت سلطنت از یورش مغولان تا برآمدن صفویان است. این اثر، تحول در مبانی مشروعیت این دوره را در چهارچوب یک بحران فراگیر مشروعیتزایی در قالب الگوهای متعدد بررسی میکند؛ با تأکید بر این مسئله که با سقوط خلافت و ورود عنصر مغول، پیچیدگی در مبانی مشروعیت دوچندان و مبانی الهامبخش جدیدی برای مشروعیتبخشی مطرح شد. افزونبرآن، بعد از سقوط حکومت ایلخانان، تقریباً نظم و سازمان ویژه دچار خدشه شد. حکومتها با خصوصیات و ویژگیهای متعدد، برای توجیه حاکمیت خویش به انواع الگوهای مشروعیتزا دست زدند. بنابراین، حکومتها در مسئلة مبانی مشروعیت بهنوعی دچار بحران مشروعیت شدند. این مقاله با هدف بررسی انتقادی اثر فوق ارائه شده است. این بررسی نشان میدهد که بحران مشروعیت در دورة موردبررسی یک مسئلة اساسی بوده است، اما الگوهای مشروعیت بههیچوجه مبتنیبر الگوی واحد نبودهاند، بلکه مبتنیبر الگویی چندوجهی، ترکیبی، و توأمانی بودند، درحالیکه شاخصهای مهمی چون اندیشۀ ایرانی سلطنت، فرهّ ایزدی، و فرهّ کیانی نادیده گرفته شدند. اثر بهلحاظ مبانی روششناسی و تعریف مفاهیم ضعف دارد و قادر به طراحی مفهومی یک الگوی فراگیر چندوجهی برای دورة موردنظر نبوده است.