تاریخ
ابوالحسن فیاض انوش
چکیده
بخشی از آسیا که به واسطه دلایل متنوع سیاسی و جغرافیایی با عناوین مختلفی نظیر آسیایمیانه، آسیایمرکزی و قلبآسیا نامبردار گشته است پس از فروپاشی شوروی و شکلگیری کشورهای مستقل جدید در این منطقه هم فرصتهای جدیدی را از جنبههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی برای بازیگران عمدة سیاست جهانی فراهم کرد و هم ابهاماتی را از جهت ...
بیشتر
بخشی از آسیا که به واسطه دلایل متنوع سیاسی و جغرافیایی با عناوین مختلفی نظیر آسیایمیانه، آسیایمرکزی و قلبآسیا نامبردار گشته است پس از فروپاشی شوروی و شکلگیری کشورهای مستقل جدید در این منطقه هم فرصتهای جدیدی را از جنبههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی برای بازیگران عمدة سیاست جهانی فراهم کرد و هم ابهاماتی را از جهت چگونگیِ بهرهگیری از این فرصتها پدید آورد. از آنجایی که دانش تاریخ در هستة کانونی برای حل هر مسألهای در مناسبات بشری قرار دارد، مطالعه و بررسی تاریخ این منطقه نیز در کانون توجة برخی نهادهای سیاسی و مجامع آکادمیک قرار گرفت. تاریخ آسیایمیانه (از مغولستان تا خوارزم) اثر اِسوَت سوچِک از جمله آثار تاریخپژوهانهای است که روایتی از 14 قرن تاریخ این منطقه را عرضه میکند. نویسنده در صدد است مقدمهای تاریخی به دست دهد تا برای سیاستمداران، روزنامهنگاران، بازرگانان و پژوهشگران روزنهای برای نفوذ به تاریخ کمتر شناخته شدة این بخش از جغرافیای جهان باز کند. مقالة حاضر میکوشد به روش تحلیلی، یک ارزیابی انتقادی از تاریخنگری نویسنده و متن ترجمهشده ارائه کند.
تاریخ
ابوالحسن فیاض انوش
چکیده
کتاب انسان خداگونه؛ تاریخ مختصر آینده، اثر یووال نوح هراری، را میتوان محصول نهایی پروژة این نویسنده دانست. هراری در این کتاب درپی پاسخدادن به این پرسش است که: «آینده برای انسان چه در بر دارد؟». باتوجهبه نظریة تاریخنگارانهای که در کتاب قبلی خود (انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر) اتخاذ کرده بود، هراری در این کتاب نیز مباحث ...
بیشتر
کتاب انسان خداگونه؛ تاریخ مختصر آینده، اثر یووال نوح هراری، را میتوان محصول نهایی پروژة این نویسنده دانست. هراری در این کتاب درپی پاسخدادن به این پرسش است که: «آینده برای انسان چه در بر دارد؟». باتوجهبه نظریة تاریخنگارانهای که در کتاب قبلی خود (انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر) اتخاذ کرده بود، هراری در این کتاب نیز مباحث را براساس نظریة تکاملگرایی پیش میبرد، با این تفاوت که امکانها و فرصتهایی که تکامل مصنوعی یا دخالت انسان در روند تکامل خود پدید آورده است بیشترین سهم را در شکلدهی به ایدههای آیندهنگرانة او بهخود اختصاص میدهد. این مقاله درپی آن است که با رویکردی انتقادی و با تمرکز بر دو مفهوم جبرگرایی و تمامیتخواهی نسبت میان آیندهای را که هراری با ضرورتهایی ترسیم میکند که نظام سرمایهداری برای ادامۀ حیات خود با آن مواجه است تبیین کند. ایدة اصلی مقاله آن است که نظریۀ هراری نوعی اتوپیای تمامیتخواهانة سرمایهداری را زمینهسازی میکند.
تاریخ
ابوالحسن فیاض انوش
چکیده
در کتاب انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر، اثر یووال نوح هراری، سابقة دویستهزارسالة انسان خردمند بهسان مؤخرهای بر سیزده و نیم میلیارد سال عمر جهان ترسیم شده است. انسان خردمند شامل مباحث متعددی از حوزههای علوم انسانی و غیرعلوم انسانی است، اما باتوجهبهاینکه عنوان فرعی کتاب ادعای ارائة تاریخچة بشر را دارد، این مقاله صرفاً ...
بیشتر
در کتاب انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر، اثر یووال نوح هراری، سابقة دویستهزارسالة انسان خردمند بهسان مؤخرهای بر سیزده و نیم میلیارد سال عمر جهان ترسیم شده است. انسان خردمند شامل مباحث متعددی از حوزههای علوم انسانی و غیرعلوم انسانی است، اما باتوجهبهاینکه عنوان فرعی کتاب ادعای ارائة تاریخچة بشر را دارد، این مقاله صرفاً به نقد تاریخی این اثر، یعنی به نقد رویکرد روششناختی و نقد نظریة تاریخی نویسنده، میپردازد و ظرفیتهای روششناختی این کتاب را از منظر فلسفة انتقادی تاریخ و مباحث نظریِ آن را از موضع تکاملگرایی خلقتباور در بوتة نقد خواهد گذاشت. با تمرکز بر محتوای کتاب و روش نویسنده، در این نقد به سه مقطع پرداخته میشود: 1. مقطع پیشاتاریخی، از سیزده و نیم میلیارد سال پیش تا ابداع خط در پنج هزار سال پیش؛ 2. مقطع تاریخی، از ابداع خط تا کنون؛ 3. مقطع پساتاریخ، آیندۀ بشر. از نگاه انتقادی این مقاله، واژههای تار، تاریخ، و تاریک بهترتیب به این سه مقطع اشاره دارند.
تاریخ
ابوالحسن فیاض انوش
چکیده
ترجمة کتاب ابنخلدون و تاریخ اثر محمد طالبی، تاریخنگار و اندیشمند تونسی، برای فارسیزبانان فرصتی را فراهم کرده است تا با افکار و نوع نگرش وی آشنا شوند. طالبی طی دوران زندگانیاش (1921-2017) آثار متعددی در حوزة تاریخ و تفکر مسلمانان پدید آورده است، اما گویا صرفنظر از برخی مقالات و مصاحبههای او که در برخی نشریات ایرانی ترجمه و چاپ ...
بیشتر
ترجمة کتاب ابنخلدون و تاریخ اثر محمد طالبی، تاریخنگار و اندیشمند تونسی، برای فارسیزبانان فرصتی را فراهم کرده است تا با افکار و نوع نگرش وی آشنا شوند. طالبی طی دوران زندگانیاش (1921-2017) آثار متعددی در حوزة تاریخ و تفکر مسلمانان پدید آورده است، اما گویا صرفنظر از برخی مقالات و مصاحبههای او که در برخی نشریات ایرانی ترجمه و چاپ شده است، این کتاب یگانه اثر منسجمِ وی است که به بازار نشر کتاب ایران عرضه شده است. طالبی در این کتاب با مروری بر اندیشههای ابنخلدون بهدنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که آیا تاریخ از مسیر مشخصی برخوردار است؟ این پرسشی است که لاجرم مباحث دیگری را نیز بهدنبال میآورد و درنهایت طالبی به این پاسخ میرسد که تاریخ بهطرز اجتنابناپذیری همواره بهسوی حضاره (تمدن) درحال حرکت است. طالبی این حرکت را با عنوان «سنت الله» مشخص میکند. این مقاله با هدف ارائة تحلیلی انتقادی از آرای نویسنده و ارزیابی ترجمۀ کتاب نگارش یافته است. ازجمله مباحث بهنقد گذاشتهشده در این مقاله رسوبات تاریخنگری اروپامحور در نگارش طالبی است.
تاریخ
ابوالحسن فیّاض انوش
چکیده
این مقاله درپیِ ترسیمِ منطقِ حاکم بر نقدِ تاریخ ازطریق تأمل در رابطة میان «تاریخ» و «نقدِ تاریخ» است و ابتدا به تبیین این مدعا میپردازد که برخورداری از مبنای نظری ضروریترین اقدام برای هر تاریخدان درجهت نگارش و پژوهش تاریخ است. سپس با عرضة یک پیشنهاد به این مهم توجه میدهد که نقد آثار تاریخی نیز مستلزم دو نکته است: ...
بیشتر
این مقاله درپیِ ترسیمِ منطقِ حاکم بر نقدِ تاریخ ازطریق تأمل در رابطة میان «تاریخ» و «نقدِ تاریخ» است و ابتدا به تبیین این مدعا میپردازد که برخورداری از مبنای نظری ضروریترین اقدام برای هر تاریخدان درجهت نگارش و پژوهش تاریخ است. سپس با عرضة یک پیشنهاد به این مهم توجه میدهد که نقد آثار تاریخی نیز مستلزم دو نکته است: اول، آگاهی ناقد از مبنای نظریِ متنی که درصدد نقد آن است و دوم، برخورداریِ ناقد از یک مبنای نظریِ مشخص. ازآنجاییکه هرگونه مبنایِ نظری به ساحتِ فراتاریخ مربوط میشود، فوریترین بحث در این زمینه ایضاح نسبت میان «نقدِ تاریخ» و «فراتاریخ» است. در این مقاله، پنج تلقی از واژة تاریخ مبنای ورود به بحث قرار گرفته است که اولین تلقی (تاریخ بهمثابه وقایع گذشته) مربوط به ساحتِ هستیشناختیِ تاریخ و چهار مورد بعدی (تاریخ بهمثابه تاریخنویسی. تاریخ بهمثابه تاریخپژوهی. تاریخ بهمثابه تمدنپژوهی، و تاریخ بهمثابه فراتاریخاندیشی) مربوط به ساحتِ معرفتشناختیِ تاریخ (علم تاریخ) است. بخش اعظم مقاله با تحلیلِ ظرفیتهای سطوحِ مختلفِ معرفتِ تاریخی به تلاش برای ایضاحِ نسبتِ تاریخ و فراتاریخ در هر دام از ساحتهای تاریخ خواهد پرداخت.رویکرد اتخاذشده در این مقاله مبتنیبر روش فلسفة تحلیلیِ تاریخ است، بدین معنا که کوشش میشود با تحلیلِ (بهمعنای تجزیة) ساحتهای معرفتیِ واژة تاریخ ظرفیتهای هر ساحت برای کمک به تبیین مفهوم نقدِ تاریخ برجسته شود.