فلسفه
مهدی ابوطالبی یزدی؛ علی مرادخانی؛ میثم سفیدخوش
چکیده
اساس نظریۀ سکولاریسم این است که هرچه مدرنیته (مجموعهای از پدیدهها ازجمله علم، فناوری، و اشکال عقلانی اقتدار) پیشرفت میکند بهتدریج از نفوذ دین کاسته میشود، اما چارلز تیلور بر آن است که دنیای مدرن نهتنها باعث ازبینرفتن دین نشده، بلکه در بسیاری موارد موجب رشد و بالندگی آن شده است. کتاب عصر سکولار تفصیل نظر او درمورد سکولاریسم ...
بیشتر
اساس نظریۀ سکولاریسم این است که هرچه مدرنیته (مجموعهای از پدیدهها ازجمله علم، فناوری، و اشکال عقلانی اقتدار) پیشرفت میکند بهتدریج از نفوذ دین کاسته میشود، اما چارلز تیلور بر آن است که دنیای مدرن نهتنها باعث ازبینرفتن دین نشده، بلکه در بسیاری موارد موجب رشد و بالندگی آن شده است. کتاب عصر سکولار تفصیل نظر او درمورد سکولاریسم است. تیلور دربارۀ شرایطی در دوران گذشته صحبت میکند که باور به خدا امری فراگیر بود، اما اوضاع بهگونهای پیش رفت که موجب شد باور به خدا بهعنوان گزینهای درمیان سایر گزینهها قرار گیرد. او فرایند گسترش سکولاریسم در غرب جدید و آنچه را برای دین رخ داده است توصیف میکند. در این فرایند، برای دینداران «خداوند» و برای غیردینداران «عقل» ترجمان کمال است. مقالۀ حاضر، با نگاهی اجمالی به آثار تیلور، سیر حرکت غرب (اروپای غربی و آمریکای شمالی) از جامعهای دینی بهسوی جامعهای سکولار را بررسی کرده و پس از تحلیل نظریۀ تیلور درمورد سکولاریسم، به نقد و جمعبندی اندیشههای ایشان میپردازد.
هنر
رضا میرمبین؛ علی مرادخانی؛ عبدالمجید شریف زاده
چکیده
«فلسفۀ صورتهای سمبلیک» ارنست کاسیرر از مهمترین اندیشههای نظاممند فلسفی در قرن بیستم بود که بهعلل متعدد بهمیزان شایستگیاش گسترش نیافت و اصولاً معرفی نشد. یکی از این علل فقدان آثار موجز نویسنده دربارۀ فلسفهاش بود. وی در اواخر عمر کتابی برای انگلیسیزبانان تألیف کرد که مدخلی بر این تفکر محسوب میشود. کتاب An Essay ...
بیشتر
«فلسفۀ صورتهای سمبلیک» ارنست کاسیرر از مهمترین اندیشههای نظاممند فلسفی در قرن بیستم بود که بهعلل متعدد بهمیزان شایستگیاش گسترش نیافت و اصولاً معرفی نشد. یکی از این علل فقدان آثار موجز نویسنده دربارۀ فلسفهاش بود. وی در اواخر عمر کتابی برای انگلیسیزبانان تألیف کرد که مدخلی بر این تفکر محسوب میشود. کتاب An Essay on Man (رسالهای درباب انسان) از فرانسوی به فارسی ترجمه شد. ویژگی مهم این اثر فصلی مستقل دربارۀ هنر بود که فیلسوف قبلاً به چنین شکلی فرصت بررسی آن را نیافته بود. مقالۀ حاضر در نظر دارد تا از طریق بررسی متن فارسی با اصل متن انگلیسی فصل مذکور، دشواریابیها یا اشتباهات را تصحیح کند و زمینهای هرچند کوچک برای درک این فصل ارزشمند و موجز فراهم آورد. بنابراین هرگز قصد نقد مترجم را ندارد و فقط درپی امکان تسهیل درک مبحث موردنظر برای مخاطب فارسیزبان است.