علوم سیاسی
میثم قهرمان
چکیده
دغدغۀ اصلی این نوشتار مقابله با عقلانیت حاکم بر علوم انسانی است که تألیفات و کلاسهای درس «فوکوی بیخطر و بههنگام» را ممکن میکند، عقلانیتی که فوکو را برای بازتولید روابط استاد ـ دانشجویی و نگارش رسالهها و کتب علمی از آنِ خود کرده است. طبق این عقلانیت، ابتدا فوکو دورهبندی میشود و سپس این دورهها توسط استادی تدریس میشوند ...
بیشتر
دغدغۀ اصلی این نوشتار مقابله با عقلانیت حاکم بر علوم انسانی است که تألیفات و کلاسهای درس «فوکوی بیخطر و بههنگام» را ممکن میکند، عقلانیتی که فوکو را برای بازتولید روابط استاد ـ دانشجویی و نگارش رسالهها و کتب علمی از آنِ خود کرده است. طبق این عقلانیت، ابتدا فوکو دورهبندی میشود و سپس این دورهها توسط استادی تدریس میشوند که بهمنزلۀ سوژه روبهروی ابژۀ فوکو قرار گرفته است و شیوۀ ارجاعات علمی را بهطور دقیقی رعایت میکند؛ درحالیکه فوکوی حقیقی (حقیت نه بهمعنای ارجاعات دقیق سوژه به ابژۀ آثار فوکو) فوکوی نابههنگامی است که در زمانِ حال زیستی درونماندگار را توسعه میدهد. بنابراین، برای مقابله با فوکوی دانشگاهیشده باید خوانشی از فوکو ارائه داد که دارای هیچ دورهبندیای نیست (حتی نباید دورهها را مرتبط با یکدیگر فهم کرد)، زیرا این دورهبندیکردنها فضا را برای بهتسخیر درآوردهشدنِ فوکو توسط نیروهای عقلانیت دانشگاهی فراهم میکند. درنتیجه، باید روش فوکو را سوژهشدن و تولید مدام امر نابههنگام دانست که سوژهمنقادسازیهای دانش و روابط قدرت درونماندگارِ سوژه بهمثابۀ زیستی درونماندگارند.