انسان شناسی
پریسا گودرزی؛ محسن شعبانی
چکیده
روانشناسی اخلاق یکی از رشتههای نوظهور در مطالعات میانرشتهای در حوزة فلسفة اخلاق و روانشناسی است. روانشناسی اخلاق میکوشد مرزهای علم و فلسفه را در زمینة روانشناسی و اخلاق بههم نزدیک کند. کتاب ذهن درستکار جاناتان هایت از تأثیرگذارترین آثار در این حوزه است. نویسنده در این اثر کوشیده است مرزهای روانشناسی و اخلاق را به ...
بیشتر
روانشناسی اخلاق یکی از رشتههای نوظهور در مطالعات میانرشتهای در حوزة فلسفة اخلاق و روانشناسی است. روانشناسی اخلاق میکوشد مرزهای علم و فلسفه را در زمینة روانشناسی و اخلاق بههم نزدیک کند. کتاب ذهن درستکار جاناتان هایت از تأثیرگذارترین آثار در این حوزه است. نویسنده در این اثر کوشیده است مرزهای روانشناسی و اخلاق را به یکدیگر نزدیک کند. هایت بهدنبال ابداع روشی برای فکرکردن دربارة دو موضوع تفرقهبرانگیز در زندگی انسان، یعنی سیاست و مذهب، است. او برای این منظور از منابع موجود در رشتههای فلسفه، فلسفة اخلاق، روانشناسی، علوم اجتماعی، اخلاق و ژنتیک استفاده کرده است. بسیاری از دادههای کتاب زیسته و تجربة خود نویسنده است. همین امر این کتاب را در زمینة روانشناسی اخلاق، بهویژه در زمینة شهودگرایی اخلاقی و شهودگرایی اجتماعی، باارزش کرده است. در این کتاب، نویسنده معتقد است فهم و همدلی با دیدگاه سیاسی و مذهبی دیگران یا، بهتعبیر وی، معتبردانستن ماتریسهای اخلاقی دیگران باعث ازبینرفتن تفرقه و نزدیکی افراد به یکدیگر میشود. این کتاب بهدلیل برخورداری از زبان بسیار ساده و تحلیلهای منسجم و تجربی میتواند در اختیار عموم جامعه، اعم از دانشگاهیان و غیردانشگاهیان، قرار بگیرد.
انسان شناسی
پریسا گودرزی؛ محسن شعبانی
چکیده
انسانشناسی اخلاق یکی از رشتههای نوظهور در مطالعات میانرشتهای در حوزۀ فلسفۀ اخلاق و انسانشناسی است. کتاب فاعل فضیلت؛ انسانشناسی اخلاق و آزادی، نوشتۀ جیمز لیدلاو، یکی از تأثیرگذارترین آثار نوشتهشده در این حوزه است. نویسنده در این اثر کوشیده است مرزهای انسانشناسی و فلسفۀ اخلاق را به یکدیگر نزدیک کند. بهرهگیری مؤلف از ...
بیشتر
انسانشناسی اخلاق یکی از رشتههای نوظهور در مطالعات میانرشتهای در حوزۀ فلسفۀ اخلاق و انسانشناسی است. کتاب فاعل فضیلت؛ انسانشناسی اخلاق و آزادی، نوشتۀ جیمز لیدلاو، یکی از تأثیرگذارترین آثار نوشتهشده در این حوزه است. نویسنده در این اثر کوشیده است مرزهای انسانشناسی و فلسفۀ اخلاق را به یکدیگر نزدیک کند. بهرهگیری مؤلف از مفاهیم و نظریههای مختلف در هر دو رشته موجب شده است این کتاب فراتر از یک مطالعۀ انسانشناسانۀ صرف قرار بگیرد. برای نمونه، وی فضیلت را از فلسفۀ اخلاق و آزادی را از مطالعات انسانشناسانه وام گرفته است. ازاینرو، میتوان این کتاب را نمونۀ موفقی از یک مطالعۀ میانرشتهای قلمداد کرد که علاوهبر بهرهگیری از منابع هر دو رشته از نظر روششناختی نیز به هر دو حوزه ادای سهم کرده است. او برای این منظور از منابع موجود در رشتۀ فلسفۀ اخلاق بهره میجوید تا به تقویت پژوهشهای انسانشناختی کمک کند. همچنین، وی بنا دارد زمینۀ تولید منابع علمی بیشتری درزمینۀ انسانشناسی اخلاق را ایجاد کند و حتی برای تکمیل گفتوگوی انسانشناسی اخلاق، برخی متفکران ازجمله میشل فوکو، مکینتایر، و برنارد ویلیامز را درکنار یکدیگر قرار میدهد.