روششناسی
مریم پوست فروش؛ مصطفی تقوی
چکیده
تاکنون روایتهای متفاوتی درخصوص ماهیت علم و فعالیت علمی ارائه شده است. روی بسکار که از پیشگامان واقعگرایی انتقادی است، با انتشار کتاب نظریهای واقعگرا دربارۀ علم درصدد ایجاد انقلابی کوپرنیکی در فلسفۀ علم است و بهنظر میرسد بهخوبی از پس آن برآمده است. او برای این منظور به برجستهسازی مباحث هستیشناسی و توجه همزمان به ...
بیشتر
تاکنون روایتهای متفاوتی درخصوص ماهیت علم و فعالیت علمی ارائه شده است. روی بسکار که از پیشگامان واقعگرایی انتقادی است، با انتشار کتاب نظریهای واقعگرا دربارۀ علم درصدد ایجاد انقلابی کوپرنیکی در فلسفۀ علم است و بهنظر میرسد بهخوبی از پس آن برآمده است. او برای این منظور به برجستهسازی مباحث هستیشناسی و توجه همزمان به ماهیت اجتماعی دانش میپردازد. بسکار در این کتاب، که کتابی اصیل و حاوی استدلالهای قوی و نظریههای بدیع در فلسفۀ علم است، ضمن انتقاد از برخی مکاتب فلسفی و تبیین نظریۀ علم خود، به مقولات مهمی نیز در فلسفۀ علم اشاره میکند. این اشارات او که با پشتوانۀ فلسفی مطرح میشود، برای محقق حیطۀ فلسفۀ بسکار بسیار الهامبخش خواهد بود. از مهمترین این مقولات میتوان به ملازمدانستن واقعگرایی هستیشناختی و نسبیگرایی معرفتشناختی و همچنین نقد نظریۀ صدق تارسکی توسط بسکار اشاره کرد. هدف از این مقاله، که بهروش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده، بررسی مهمترین اثر فلسفۀ علم طبیعی بسکار و یافتن نقاط ضعف و قوت این اثر است. این کار ضمن مروری مبسوط بر کل کتاب، در وجوه مختلف صوری، کیفی، و محتوایی انجام شده است. در پایان مقاله، چند پیشنهاد کاربردی نیز ارائه میشود.