زبانشناسی و زبانهای باستانی
رضا امینی
چکیده
جاحظ، زادۀ سدۀ دوم هجری، از بزرگترین اندیشمندان زمان خود است. او در حوزۀ ترجمه و معنا اندیشههای ژرفی دارد که بهخوبی با اندیشههای همسنگ آن در جهان امروز برابری میکند. در این پژوهش، این اندیشهها باتوجهبه آنچه او در کتاب الحیوان گفته بررسی شده است. بدین منظور، پس از «مقدمه»، جاحظ و بهطور خاص کتاب الحیوان او معرفی ...
بیشتر
جاحظ، زادۀ سدۀ دوم هجری، از بزرگترین اندیشمندان زمان خود است. او در حوزۀ ترجمه و معنا اندیشههای ژرفی دارد که بهخوبی با اندیشههای همسنگ آن در جهان امروز برابری میکند. در این پژوهش، این اندیشهها باتوجهبه آنچه او در کتاب الحیوان گفته بررسی شده است. بدین منظور، پس از «مقدمه»، جاحظ و بهطور خاص کتاب الحیوان او معرفی شده، سپس اندیشههای او دربارۀ ترجمه و معنا تحلیل شده است. جاحظ، در کتاب مذکور، با استدلالی قوی و روشن، سختی کار ترجمه، توانمندیهایی که باید در مترجم وجود داشته باشد، و دشواری تا سرحد ناممکنی ترجمۀ شعر و متون دینی را تبیین کرده است. در الحیوان، جاحظ بر این باور است که مترجم باید به زبانی که از آن ترجمه میکند و زبانی که به آن ترجمه میکند به یک اندازه چیره باشد و دانش مترجم در زمینۀ موضوعی که ترجمه میکند نیز باید همسنگ دانش نویسندۀ متن اصلی باشد. چنین دیدگاههایی، از نظر ظرافت و دقت علمی، چیزی کم از دیدگاههای نظریهپردازان و بهنامان امروز این حوزه ندارد. همچنین، آنچه جاحظ دربارۀ معنای متن گفته گواهی است بر شناخت خوب و دقیقی که او از لایههای پیدا و پنهان معنای «متن» داشته است.
زبانشناسی و زبانهای باستانی
رضا امینی
چکیده
در این مقاله، کتاب تاریخ ترجمه در ایران، نوشتۀ عبدالحسین آذرنگ، بررسی و نقد شده است. نثر روان و ویرایش دقیق کتاب، پیراستهبودن آن از غلطهای نگارشی، و ارائۀ شماری نکتۀ خوب دربارۀ ترجمه در برخی دورههای تاریخ ایران از ویژگیهای نیکویی است که خواننده بههنگام خواندن کتاب به وجود آنها پی میبرد. تکراریبودن بسیاری از مطالب ...
بیشتر
در این مقاله، کتاب تاریخ ترجمه در ایران، نوشتۀ عبدالحسین آذرنگ، بررسی و نقد شده است. نثر روان و ویرایش دقیق کتاب، پیراستهبودن آن از غلطهای نگارشی، و ارائۀ شماری نکتۀ خوب دربارۀ ترجمه در برخی دورههای تاریخ ایران از ویژگیهای نیکویی است که خواننده بههنگام خواندن کتاب به وجود آنها پی میبرد. تکراریبودن بسیاری از مطالب و اِتکایِ بیش از اندازۀ کتاب به شماری از منبعها، کلیگویی، حاکمنبودن سامان مشخصی بر تقسیمبندی محتوا، دقیقنبودن برخی از اطلاعات تاریخی ارائهشده، و... نیز از ضعفهایی است که خواننده بههنگام خواندن کتاب با آن روبهرو میشود. ازسویدیگر، باتوجهبه آنکه دربارۀ تاریخ ترجمه در برخی از دورههای تاریخ ایران پژوهشهای بیشتری انجام شده است، بهتر بود که در این کتاب بیشتر بر آن بخشهایی از تاریخ ترجمه در ایران تمرکز میشد که پژوهش چندانی دربارۀ آن انجام نشده است.