ادبیات تطبیقی به منزلة علم نوپای ادبی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت. این علم پس از ظهور در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی و امریکا، اینک در سراسر دنیا ازجمله کشورهای عربی شناختهشده است. در جهان عرب نخستینبار عبد الرزاق حمیده، ابراهیم سلام، و نجیب العقیقی هر کدام کتابهایی با عنوان الادب المقارن تألیف کردند؛ اما هیچکدام ...
بیشتر
ادبیات تطبیقی به منزلة علم نوپای ادبی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت. این علم پس از ظهور در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی و امریکا، اینک در سراسر دنیا ازجمله کشورهای عربی شناختهشده است. در جهان عرب نخستینبار عبد الرزاق حمیده، ابراهیم سلام، و نجیب العقیقی هر کدام کتابهایی با عنوان الادب المقارن تألیف کردند؛ اما هیچکدام نتوانستند اصول این علم را تبیین کنند؛ تا اینکه محمد غنیمی هلال با تألیف کتاب مشهورش، الادب المقارن، توانست با تبیین درست اصول نظری مکتب فرانسه این رشته را در کشورهای عربی تأسیس کند. در دهههای اخیر پس از تغییر نگرش اساسی به ادبیات تطبیقی در جهان غرب، در جهان عرب نیز چهرههایی پیدا شدند که خواهان تغییر بودند. عبده عبود یکی از این چهرههاست. او با تألیف الادب المقارن مشکلات و آفاق ضمن طرد نکردن کامل مکتب سنتی فرانسه، به افقهای جدیدی در ادبیات تطبیقی عربی با هدف بومیسازی آن پرداخت که در نوع خود بینظیر است. این مقاله ضمن برشمردن افقهای جدید در ادبیات تطبیقی و تحلیل نظریة پذیرش با نگاه انتقادی به برخی نواقص صوری و محتوایی این کتاب میپردازد