چکیدهنوسنتگرایی یا نوکلاسیسم در روابط بینالملل به پویش فکری آن دسته اندیشمندانی اطلاق میشود که با حفظ هستة مقاوم یا کمربند حفاظتی نظریات کلاسیک میکوشند این نظریات را در چهارچوب پوشش دادن به تحولات نوین روزآمد کنند. واقعگرایی پایدارترین سنت نظری روابط بینالملل است که اندیشمندان گوناگونی را در چهارچوب سنت کلاسیک و ...
بیشتر
چکیدهنوسنتگرایی یا نوکلاسیسم در روابط بینالملل به پویش فکری آن دسته اندیشمندانی اطلاق میشود که با حفظ هستة مقاوم یا کمربند حفاظتی نظریات کلاسیک میکوشند این نظریات را در چهارچوب پوشش دادن به تحولات نوین روزآمد کنند. واقعگرایی پایدارترین سنت نظری روابط بینالملل است که اندیشمندان گوناگونی را در چهارچوب سنت کلاسیک و شق نوین آن، یعنی نوواقعگرایی و نیز واقعگرایی نوکلاسیک، در بر میگیرد. جان واسکوئز از جمله اندیشمندان واقعگرای نوکلاسیک روابط بینالملل است که در مطالعاتش گزارههای جدیای دربارة جایگاه و موقعیت واقعگرایی بهمثابة یک پارادایم در حوزة نظری روابط بینالملل مطرح میکند. بهنظر واسکوئز، واقعگرایی بهمنزلة پارادایم زمینة شکلگیری علم تجربی و نه هنجاری و تاریخی در روابط بینالملل را فراهم کرده است. برآیند این وضعیت از نظر وی تاکنون نوعی اجماع دربارة تصویری از سیاست جهانی و تحقیق پیرامون آن در حوزة نظریهپردازی بوده است. از نظر واسکوئز، بهرغم شکلگیری وضعیت متکثر در تاریخ اندیشة نظری روابط بینالملل، واقعگرایی در این زمینه کماکان بیرقیب بوده و برنامة تحقیقاتیاش موقعیت هژمونیک دارد. مقالة حاضر، ضمن واکاوی مبانی فکری فلسفی و تطور اندیشة واسکوئز، برخی از کاستیهای فرانظری و نیز عملی مفصلبندی وی از فرایند نظریهپردازی روابط بینالملل را آشکار میکند.