زبان و ادبیات فارسی
عیسی امنخانی؛ منا علیمددی
دوره 16، شماره 42 ، آذر 1395، ، صفحه 1-20
چکیده
نقد ادبی و زبان بایستۀ آن حتی به فرض حضور آن در ادبیات گذشتۀ ایران، سابقۀ چندانی ندارد چرا که زبانِ رایج و هنجار گفتمان پیشامدرن زبان مدح/هجو بوده است؛ نویسندگان و شاعران این دوره به تناوب گاه زبان مدح را به کار گرفتهاند، گاه نیز از زبان هجو استفاده کردهاند. اما با فرا رسیدن مشروطیت و استقرار گفتمان مدرن، به تدریج زبان مدح/هجو ...
بیشتر
نقد ادبی و زبان بایستۀ آن حتی به فرض حضور آن در ادبیات گذشتۀ ایران، سابقۀ چندانی ندارد چرا که زبانِ رایج و هنجار گفتمان پیشامدرن زبان مدح/هجو بوده است؛ نویسندگان و شاعران این دوره به تناوب گاه زبان مدح را به کار گرفتهاند، گاه نیز از زبان هجو استفاده کردهاند. اما با فرا رسیدن مشروطیت و استقرار گفتمان مدرن، به تدریج زبان مدح/هجو جای خود را به زبان نقد داده، زبان نقد زبانِ هنجار گفتمان ادبی مدرن میشود.چرایی چنین تغییری را باید در تغییر گفتمان و پیشفرضهای آن جستوجو کرد؛ زبان مدح/هجو تنها در گفتمانی به زبان هنجار تبدیل میشود که پیشفرض آن نظامی سلسلهمراتبی (هرمی) باشد اما نقد ادبی و زبان نقد محصول گفتمان مدرن است؛ گفتمانی که پیشفرض آن برابری است. تنها در چنین گفتمانی است که امکان تحقّق نقد ادبی و زبان آن وجود دارد.