تاریخ و تمدن
سید ابوالفضل رضوی؛ حسین هژبریان
چکیده
عصر حاکمیت ایلخانان، برحسب مقتضیات تاریخی، با رشد تاریخنگاری فارسی همراه بود. آثار تاریخنگارانۀ فراوانی که در قلمرو ایلخانی و ازسویدیگر در قلمرو ممالیک پدید آمدند، کارنامۀ تاریخنگاری اسلامی ـ ایرانی را تقویت و زمینههای فهم تاریخ این عصر را هموار کرده است. در این میان، وصاف، ادیب ـ مورخی که از حیث سبک ادبی و ساختار ...
بیشتر
عصر حاکمیت ایلخانان، برحسب مقتضیات تاریخی، با رشد تاریخنگاری فارسی همراه بود. آثار تاریخنگارانۀ فراوانی که در قلمرو ایلخانی و ازسویدیگر در قلمرو ممالیک پدید آمدند، کارنامۀ تاریخنگاری اسلامی ـ ایرانی را تقویت و زمینههای فهم تاریخ این عصر را هموار کرده است. در این میان، وصاف، ادیب ـ مورخی که از حیث سبک ادبی و ساختار تاریخی شیوۀ متفاوتی را در ارائۀ برداشتهای تاریخی بهکار گرفته است، جایگاه ویژهای دارد. کتاب زندگی، زمانه و تاریخنگاری وصاف از این نظر که به مورخی این چنین پرداخته حائز اهمیت است و به همین سبب موردبررسی قرار گرفته است. نقد کتاب مذکور با تفاوت قائلشدن میان دو مفهوم تبیین و تفسیر، دو گونۀ کنشگر مورخ و تاریخشناس، و همینطور اهتمام به رویکردهای سلبی و ایجابی توأمان انجام شده است و این هدف را تعقیب میکند تا نشان دهد میان فهم تاریخ با تاریخنگاری تفاوت است و بایسته نیست که فهم تفسیری امروزی خود از تبیین مورخانه بهمعنی تاریخنگاری قلمداد شود.
تاریخ و تمدن
نعمتالله زکیپور
چکیده
نوشتار حاضر، با رویکردی انتقادی، کتاب تاریخنگاری و تحولات آن در ایران و جهان اثر مشترک حسین میرجعفری و عباس عاشورینژاد را بررسی و ارزیابی میکند. پژوهشهای سه دهة اخیر راجعبه تاریخنگاری ایران، اسلام، و اروپا نکات قوت و ضعف شکلی و محتوایی داشته است. کتاب موردبررسی این نوشته، که بهعنوان کتاب درسی درس «تاریخنگاری ...
بیشتر
نوشتار حاضر، با رویکردی انتقادی، کتاب تاریخنگاری و تحولات آن در ایران و جهان اثر مشترک حسین میرجعفری و عباس عاشورینژاد را بررسی و ارزیابی میکند. پژوهشهای سه دهة اخیر راجعبه تاریخنگاری ایران، اسلام، و اروپا نکات قوت و ضعف شکلی و محتوایی داشته است. کتاب موردبررسی این نوشته، که بهعنوان کتاب درسی درس «تاریخنگاری و تحولات آن در ایران و جهان» در مقطع کارشناسی تاریخ دانشگاه پیامنور اختصاص یافته است، نیز از این قاعده مستثنا نیست. انتظار میرود کتابهای درسی دانشگاهی، از استانداردهای لازم علمی برخوردار باشند، اما این کتاب، باوجود تلاش نگارندگان برای تدوین اثری مستند در درس تاریخنگاری، دارای اشکالات و کاستیهای شکلی (فقدان فهرست تفصیلی مطالب متن کتاب، فقدان نمایه، اغلاط تایپی، ضعف نگارشی و دستوری، تورفتگی برخی جملات، ضعف ارجاعنویسی و مستندسازی، عدم تفکیک منابع در کتابنامه، و...) و محتوایی (عدم تبیین اصطلاحات و مفاهیم، بهرهگیری نامناسب از منابع دستاول، نامتوازنبودن حجم بخشها، وجود مطالب کلیشهای، و...) است که آسیب جدی به متن زده است. نگارندۀ مقاله تلاش میکند، ضمن بررسی و ارزیابی کتاب و تبیین قوت و کاستیهای آن، پیشنهادهای خویش را به نویسندگان و شورای انتشار کتب درسی دانشگاه پیامنور ارائه دهد تا بر جنبة علمی ـ آموزشی این کتاب و کیفیت ساختارمند آن افزوده شود.
روششناسی
محسن الویری
چکیده
اندیشیدن دربارۀ تاریخ در چند دهۀ اخیر فربهی بسیار و یک دگرگونی دامنهدار یافته است. اگر «فلسفۀ تاریخ» را مولود این تحول بدانیم، باتوجهبه فاصلۀ تقریباً زیاد ما ایرانیان با آن، آگاهی روشمند از مطالعات و رویکردهای جدید در این شاخۀ معرفتی اهمیت مییابد. کتاب تاریخ بهروایت فلسفه؛ از هرودت تا آلن بدیو بهدلیل ویژگیهایی ...
بیشتر
اندیشیدن دربارۀ تاریخ در چند دهۀ اخیر فربهی بسیار و یک دگرگونی دامنهدار یافته است. اگر «فلسفۀ تاریخ» را مولود این تحول بدانیم، باتوجهبه فاصلۀ تقریباً زیاد ما ایرانیان با آن، آگاهی روشمند از مطالعات و رویکردهای جدید در این شاخۀ معرفتی اهمیت مییابد. کتاب تاریخ بهروایت فلسفه؛ از هرودت تا آلن بدیو بهدلیل ویژگیهایی که دارد، بهمنزلۀ یک اثر شاخص در این زمینه شایستۀ بازخوانی است. نوشتار پیشرو مروری انتقادی بر این کتاب در این محورها دارد: ابهامزایی عنوان کتاب، چندگانگی واگرایانۀ هدف تدوین کتاب، آشفتگی فصلبندی و زیرفصلها، مشخصنبودن جایگاه این کتاب دربین آثار تألیفیافته در این زمینه، کاستی آشکار توجه به میراث شرقی و اسلامی، درهمآمیختگی و ناهمترازی اصطلاحات مربوط به جریانهای فکری، و ابهام در چیستی تعریف جدید تاریخ. مقاله پس از پرداختن به تأملاتی دربارۀ جنبۀ فنی و ویرایشی اثر، با این جمعبندی بهپایان میرسد که هرچند کتاب نتوانسته است بین روایت فلسفی تاریخ و روایت فلسفۀ تاریخ مرزی آشکار بگذارد و به همین دلیل از ذهنیت متعارف تاریخپژوهان دربارۀ فلسفۀ تاریخ فاصله گرفته است، اما آوردههای سودمند بسیاری برای آنها دارد.
هنر
مجید سرسنگی؛ صادق رشیدی؛ فرهاد امینی
چکیده
کتاب نمایش در دورۀ صفوی، نوشتۀ یعقوب آژند، اثری است که مؤلفِ آن با شیوهای تاریخنگارانه اجراهای نمایشی رایج در دورۀ صفویه و ریشهها و پیشینۀ این شیوههای اجرایی را ذکر میکند و درنتیجه، از نظر تاریخی از اهمیت مطالعاتی ویژهای برخوردار است. در این مقاله ابتدا با قیاس مختصری از این اثر با برخی از دیگر آثار چاپشده در زمینۀ تاریخ ...
بیشتر
کتاب نمایش در دورۀ صفوی، نوشتۀ یعقوب آژند، اثری است که مؤلفِ آن با شیوهای تاریخنگارانه اجراهای نمایشی رایج در دورۀ صفویه و ریشهها و پیشینۀ این شیوههای اجرایی را ذکر میکند و درنتیجه، از نظر تاریخی از اهمیت مطالعاتی ویژهای برخوردار است. در این مقاله ابتدا با قیاس مختصری از این اثر با برخی از دیگر آثار چاپشده در زمینۀ تاریخ نمایش در ایران، جایگاه آن را در بین این آثار تبیین کردیم و وجوه ممتاز آن را مشخص کردیم. درادامه، ضمن بررسی روش فصلبندی و شیوۀ ارائۀ این تاریخنگاری و مقایسۀ آن با شیوههای رایج تاریخنگاری تئاتر این اثر را بهمنزلۀ اثری در حوزۀ تاریخ تئاتر ایران موردنقد قرار دادیم. درهمینباره، با استفاده از نظریۀ «اجرا» برخی گونههای ذکرشده در اثر، بهمثابۀ گونههای اجرایی موردبررسی قرار گرفتند و نقاط قوّت و ضعف آنها نیز بیان شد و درپایان، با بررسی رویکرد کلی اثر در رابطه با تاریخنگاری نمایش، جایگاه اثر بهمنزلۀ اثری دانشگاهی ارزیابی شد.
روششناسی
محسن مرسلپور
چکیده
کتاب مقدمهای بر تاریخنگاری نوشتۀ راجر اسپالدینگ و کریستوفر پارکر است که در هفت فصل به مسائل مختلفی درزمینۀ تاریخنگاری پرداختهاند و مباحثی مرتبط با فلسفۀ تاریخ و روش تحقیق در تاریخ را نیز موردبررسی قرار دادهاند. نویسندگان تأکید خود را بر علم تاریخ (تاریخ بهمثابۀ گزارش) قرار داده و مؤلفۀ اساسی در جستارهای تاریخی را ...
بیشتر
کتاب مقدمهای بر تاریخنگاری نوشتۀ راجر اسپالدینگ و کریستوفر پارکر است که در هفت فصل به مسائل مختلفی درزمینۀ تاریخنگاری پرداختهاند و مباحثی مرتبط با فلسفۀ تاریخ و روش تحقیق در تاریخ را نیز موردبررسی قرار دادهاند. نویسندگان تأکید خود را بر علم تاریخ (تاریخ بهمثابۀ گزارش) قرار داده و مؤلفۀ اساسی در جستارهای تاریخی را بررسی مکاتب تاریخی و فکری دانستهاند. ازاینروی، نویسندگان به مباحث و مکاتبی چون تاریخنگاری حزب ویگ، اندیشۀ پیشرفت، نازیسم، جنسیت در تاریخ، مارکسیسم، و تاریخ فرهنگی پرداختهاند. بخشهای مزبور میتواند سرنمونی جهت بررسی مکاتب فکری و تاریخی باشد. علاوهبراین، نویسندگان فصلی را نیز به روش نوشتن مقاله در دورۀ کارشناسی اختصاص دادهاند که درسنامۀ نافعی فراروی دانشجویان مینهد. مقالۀ حاضر، که با رویکرد تحلیلی بهنگارش درآمده، به بررسی انتقادی کتاب مقدمهای بر تاریخنگاری پرداخته و به این نتیجه رسیده که کتاب موردبررسی علیرغم ضعفها، ایرادات نگرشی وارد بر نویسندگان، و زاویۀ دید محدود آنان راهنمای سودمندی درزمینۀ نگارش مقاله در دورۀ کارشناسی و الگوی مطلوبی برای بررسی مکاتب تاریخی است.
تاریخ و تمدن
مریم دولت رفتارحقیقی؛ محمد سپهری
چکیده
تاریخنگاری سامانیان تاحدودی ادامة سادهنویسی اواخر قرن دوم هجری قمری است، اما نثر مصنوع شماری از مورخان و نویسندگان، در ستایش امیران و وزیران، مبالغهآمیز بوده است و آنان را پادشاهانِ برحق دانستهاند. تاریخنویسی این دوره بیشتر برمبنای مشاهدات شخصی و اسناد بوده و از این نظر مهم است. تبیین ویژگیهای عمدة تاریخنگاری و نقاط ...
بیشتر
تاریخنگاری سامانیان تاحدودی ادامة سادهنویسی اواخر قرن دوم هجری قمری است، اما نثر مصنوع شماری از مورخان و نویسندگان، در ستایش امیران و وزیران، مبالغهآمیز بوده است و آنان را پادشاهانِ برحق دانستهاند. تاریخنویسی این دوره بیشتر برمبنای مشاهدات شخصی و اسناد بوده و از این نظر مهم است. تبیین ویژگیهای عمدة تاریخنگاری و نقاط ضعف و قوت برجستهترین منابع تاریخی سامانیان اولویت این پژوهش است؛ ازجمله بیان نقش امیران و وزیران سامانی در تاریخنگاری و شناسایی شاخصههای مهم منابع تاریخی. از مشخصههای عمدة تاریخنگاری این دوره رویکرد فرهنگی تمدنی مورخان، تاریخنگاری کلنگر، نگرش عقلگرایانه، و تلفیق دانشهای متعدد ازجمله تاریخ، جغرافیا، نجوم، و آگاهی از علوم و حوزههای گوناگون است. از دیگر مشخصهها، رویآوری به ترجمه و تهذیب، گریز از روشهای تدوین اخبار برپایة اصول و سنتهای ثبت و نقل حدیث، و پیدایش شیوههای نو در تاریخنگاری است. رونق تاریخنگاری و پیدایش آثار مهم تاریخی در دورة سامانیان دستاورد گوناگونیِ عوامل در روزگار و قلمرو این خاندان است.
تاریخ و تمدن
مسلم سلیمانیان؛ سیاوش یاری؛ زلیخا امینی
چکیده
تاریخ عالمآرای عباسی از زوایای گوناگون موردتوجه قرار گرفته است، اما مطالعات پیشین کمتر آن را نقد کردهاند. این کتاب تاکنون بیشتر بهمنزلة اثری سیاسی بررسی شده است. اما با درک و قرائت متن کتاب با رویکردی مبتنیبر نظریة تحلیل انتقادی میتوان به وجوه دیگری غیر از وقایعنگاری صِرف در اندیشة اسکندربیگ منشی دست یافت. تاریخ عالمآرای ...
بیشتر
تاریخ عالمآرای عباسی از زوایای گوناگون موردتوجه قرار گرفته است، اما مطالعات پیشین کمتر آن را نقد کردهاند. این کتاب تاکنون بیشتر بهمنزلة اثری سیاسی بررسی شده است. اما با درک و قرائت متن کتاب با رویکردی مبتنیبر نظریة تحلیل انتقادی میتوان به وجوه دیگری غیر از وقایعنگاری صِرف در اندیشة اسکندربیگ منشی دست یافت. تاریخ عالمآرای عباسیتداوم میراث تاریخنگاری ایرانی اسلامی است و بر همین اساس، باید عمدة رویکردهای این شیوه از تاریخنگاری را با اصول، مبانی، و چهارچوبهای مطرحشده در شیوة تاریخنگاری اسلامی جست، اما نگارنده با استفاده از نظریة تحلیل گفتمان انتقادی سعی کرده تا به مسائل مهمتری ازجمله محرک تاریخ، بینش معرفتشناسانه، تقدیر، جبرگرایی، و مناسبات اجتماعی در تاریخنگاری اسکندربیگ منشی پاسخ دهد. یافتهها نشان میدهد که اسکندربیگ منشی با همان رویکرد الهیاتمحوری و قهرمانگرایی سیاسی حوادث را بیان کرده و محرک تاریخ را تجلی ارادة خدا روی زمین، ازطریق پادشاهان صفوی، دانسته است، اما بهجرئت میتوان گفت در حوزة بینش فراتر از رویکردهای معمول سایر تاریخنگاران سنتی ایران رفته است. بهطوریکه اثر وی با بررسی زندگی و معرفی صاحبمنصبان و سطوح پایین جامعة صفوی، از معدود آثار کلاسیک است که تاحدودی در حوزة جامعهشناسی تاریخی قرار دارد.
تاریخ و تمدن
بهزاد کریمی
دوره 18، شماره 10 ، دی 1397، ، صفحه 231-252
چکیده
هدف اصلی نگارش این مقاله تحلیل و نقد ایدههای ایدئولوژیکِ تاریخنگاری شاهاسماعیل اول صفوی در کتاب ایران در عصر صفوی نوشتۀ علیاکبر ولایتی است. این کتاب در 656 صفحه، در یک مقدمه و پنج فصل با هدف بررسی تاریخ ایران در عصر صفویه سامان یافته است. نویسندة مقاله کوشیده است پیش از ورود به متن اصلی، سابقهای ازکاربست رهیافتهای ایدئولوژیک ...
بیشتر
هدف اصلی نگارش این مقاله تحلیل و نقد ایدههای ایدئولوژیکِ تاریخنگاری شاهاسماعیل اول صفوی در کتاب ایران در عصر صفوی نوشتۀ علیاکبر ولایتی است. این کتاب در 656 صفحه، در یک مقدمه و پنج فصل با هدف بررسی تاریخ ایران در عصر صفویه سامان یافته است. نویسندة مقاله کوشیده است پیش از ورود به متن اصلی، سابقهای ازکاربست رهیافتهای ایدئولوژیک را در تاریخنگاری عصر صفویه بهدست دهد. در این مسیر، دو رویکرد کلی ایدئولوژیک منتقد و رسمی شناسایی و معرفی شده است که در پسِ پشت هردو میتوان بهوضوح از ایدههای سیاسی یا مذهبی سراغ گرفت. ازنگاه نویسندة مقاله، کتاب تاریخ ایران در عصر صفوی در ذیل آثاری قرار میگیرد که میتوان از آن بهعنوان آثار تاریخنگارانۀ ایدئولوژیک رسمی یاد کرد. نویسندۀ مقاله باتوجهبه اهمیت صدر تاریخ صفویه در دو گونة تاریخنگاری منتقد و رسمی ایدئولوژیک کوشیده است با محورقراردادن دورة شاهاسماعیل اول، دستورکارهای ایدئولوژیک رسمی را در این کتاب شناسایی و استخراج کند. در این مسیر، نویسنده ضمن نقد دادههای مبتنیبر منابع مطالعاتی کوشیده است با اتکا بر منابع دستاول، رویدادهای دستخوش خوانشهای ایدئولوژیک را دستهبندی و سپس براساس دستورکارهای شناساییشده تحلیل کند.
تاریخ و تمدن
سید ابوالفضل رضوی
دوره 18، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 185-202
چکیده
نوشتار حاضر، با درنظرداشتن نسبت میان مفاهیم «تاریخ» و «تاریخنگاری»، نقد بیرونی و درونی کتاب تاریخنگاری فارسی، اثر جولی اسکات میثمی، را در دستورکار دارد. میثمی ازدیدگاه خویش و مسئلهای که در سیر تحول تاریخنگاری فارسی طرح و تبیین کرده است، بینش تاریخنگارانۀ مورخان عهد سامانی و غزنوی و سلجوقی را مطالعه و تفسیر میکند، ...
بیشتر
نوشتار حاضر، با درنظرداشتن نسبت میان مفاهیم «تاریخ» و «تاریخنگاری»، نقد بیرونی و درونی کتاب تاریخنگاری فارسی، اثر جولی اسکات میثمی، را در دستورکار دارد. میثمی ازدیدگاه خویش و مسئلهای که در سیر تحول تاریخنگاری فارسی طرح و تبیین کرده است، بینش تاریخنگارانۀ مورخان عهد سامانی و غزنوی و سلجوقی را مطالعه و تفسیر میکند، اما نکته در این است که این پژوهشگر عرصۀ ادبیات و تاریخ تا چهاندازه توانسته است گفتمان تاریخنگارانۀ دوران میانۀ ایران را درک کند و اثر وی چه افق جدیدی را در عرصۀ تاریخنگاری گشوده است. نقد کتاب میثمی با رویکرد سلبی و ایجابی توأمان انجام شده و از هر حیث، مطلوب واحدی را در نظر دارد که همانا، پویایی بیشتر دانش تاریخ و شئون معرفتی آن است. بنابراین، ضمن معرفی اجمالی مطالب کتاب و تعیین جایگاه پژوهشی آن، به نقد مطالب آن مبادرت میکند. مسئله این است که میثمی در طراحی و انجام پژوهش خویش رویکرد روشمندی داشته است یا خیر و درصورتیکه پاسخ مثبت است، تا چهاندازه به مبانی روشی و معرفتی پایبند بوده است.
تاریخ و تمدن
رضا طاهرخانی؛ محمّد سپهری
دوره 18، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 235-257
چکیده
برخلاف اهمیت تحولات سیاسی و فرهنگی ایران در دورة فرمانروایی آققویونلوها در نیمة دوم سدة نهم هجری قمری، شمار متون و منابع اصلی مربوط به این دوران فراوان نیست و همة آنچه تاکنون شناسایی شده هنوز بهصورت انتقادی منتشر نشدهاند. در حوزة تاریخنویسی آثاری که در این دوره تألیف شد ادامة همان روش سادهنویسی اواخر سدة هفتم بود. نثر منشیان ...
بیشتر
برخلاف اهمیت تحولات سیاسی و فرهنگی ایران در دورة فرمانروایی آققویونلوها در نیمة دوم سدة نهم هجری قمری، شمار متون و منابع اصلی مربوط به این دوران فراوان نیست و همة آنچه تاکنون شناسایی شده هنوز بهصورت انتقادی منتشر نشدهاند. در حوزة تاریخنویسی آثاری که در این دوره تألیف شد ادامة همان روش سادهنویسی اواخر سدة هفتم بود. نثر منشیان و مورخان این دوره مصنوع و فنی است؛ این نویسندگان در ستایش ترکمنان آققویونلو غلو بسیار کرده و آنان را یگانه شایستگان پادشاهی و خلافت اسلامی روزگار خود دانستهاند. تواریخ این دوره هرکدام مکمّل یکدیگرند و تاریخنویسی آن بیشتر برمبنای مشاهدات شخصی و دسترسی به اسناد آن دوره نگاشته شده و از این نظر حائز اهمیت بسیاری است. حال پرسش اصلی پژوهش این است: نقاط ضعف و قوت تاریخنگاران دورۀ آققویونلو در تألیف کتابهایشان کداماند؟ بهنظر میرسد این پژوهش توانسته مبانی، اصول جهانبینی، و نقاط ضعف و قوت تاریخنگاری دورۀ آققویونلو را تبیین کند. در این مقاله از روش توصیفی ـ تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانهای استفاده شده است.