ارزیابی انتقادی، بهمنزلة فرایندی فعال و سازماندهیشده، طی چند دهۀ اخیر، به فعالیتی ضروری برای درک بهتر متون علمی و شفافسازی اهداف، نکات برجسته، و نتایج و همچنین پویایی مطالعات بدل گشته است. این فعالیت اما اغلب با خردهگیری، ایرادجوییهای تلخ، و گاه سوگیریهای تند همراه میشود که تأثیرگذاری ...
بیشتر
ارزیابی انتقادی، بهمنزلة فرایندی فعال و سازماندهیشده، طی چند دهۀ اخیر، به فعالیتی ضروری برای درک بهتر متون علمی و شفافسازی اهداف، نکات برجسته، و نتایج و همچنین پویایی مطالعات بدل گشته است. این فعالیت اما اغلب با خردهگیری، ایرادجوییهای تلخ، و گاه سوگیریهای تند همراه میشود که تأثیرگذاری آن را تا حد زیادی کاهش میدهد. ارزیابی انتقادی یکی از مؤلفهها یا کارکردهای تفکر انتقادی است. تفکر انتقادی، بیش از آنکه بهمعنای جستوجوی ایرادها باشد، درپیِِ نگاه به موضوع از زاویۀ متفاوت است. متأسفانه، یکی از مشکلات رایج ارزیابی انتقادی تمرکز بیش ازاندازه بر فرایندهای منطقیِ نقد و جداسازی منطق از عواطف است. در این مطالعه میکوشیم امکان ارائة رویکردی شناختی-عاطفی به نقد را بررسی کنیم و به این سؤال پاسخ دهیم که در فعالیت شناختی و ناخوشایند نقد تا چه حد میتوان مؤلفههای عاطفی را در نظر گرفت؟ ضرورت توجه به مؤلفههای عاطفی و ارزشی در حینِ فرایند نقد چیست؟ و دراینمیان چگونه میتوان میان تفکر انتقادی و تفکر مراقبتی ارتباط برقرار کرد؟ در پاسخ به این سؤالات، ضمن توصیف تفکر انتقادی و مراقبتی و مؤلفههای آن، ایدۀ نقد مراقبتی را مطرح خواهیم ساخت.