نگارندة این مقاله میکوشد با معرفی کتاب پایان تاریخ ازنظر فلاسفة مدرن و پستمدرن، نوشتة علی مرادخانی، آن را نقد و بررسی کند. بحث پایانگرایی (endism) از مباحث جدیدی است که در اواخر قرن بیستم، بهویژه با کار فوکویاما در محافل دانشگاهی، مطرح شد. اما پایان تاریخ موضوع کتاب حاضر است و میتوان گفت که زمینههای چنین بحثی در نوشتههای ...
بیشتر
نگارندة این مقاله میکوشد با معرفی کتاب پایان تاریخ ازنظر فلاسفة مدرن و پستمدرن، نوشتة علی مرادخانی، آن را نقد و بررسی کند. بحث پایانگرایی (endism) از مباحث جدیدی است که در اواخر قرن بیستم، بهویژه با کار فوکویاما در محافل دانشگاهی، مطرح شد. اما پایان تاریخ موضوع کتاب حاضر است و میتوان گفت که زمینههای چنین بحثی در نوشتههای فیلسوفان مدرن و پستمدرن بهطور صریح و غیرصریح وجود دارد و نویسندة کتاب خواسته است این زمینهها را با عنوان «پایان تاریخ» در کتاب خود تشریح کند. این مقاله در دو بخش این کتاب را بررسی انتقادی میکند: بخش اول ناظر به کاستیهای محتوای کتاب است و میتوان گفت که زبان ترجمهای کتاب بر زبان تألیفی آن غلبه دارد که در این مقاله به برخی از آنها اشاره میشود. بهعبارتدیگر، بخش زیادی از کتاب ترجمهای از منابع پایانی کتاب است که غالباً در متن کتاب به آنها ارجاع داده نشده است و چنین القا میکند که گویی مطالب ترجمهشده از آن نویسندهاند. بخش دوم ناظر بر کاستیهای صوری کتاب است که در آن بر کاستیهای مربوط به روی جلد، فهرست مطالب، ارجاعات (مستقیم و غیرمستقیم)، پینوشتها، غلطهای تایپی، نگارشی، و معادلهای فارسی و لاتین تأکید شده و در برخی موارد پیشنهادهایی نیز ارائه شده است.