محمدتقی غیاثی در زمرة نخستین کسانی جا میگیرد که تلاش کرده است با نگارش چندین کتاب در درازنای سه دهه فارسیزبانان را با نقد نوی فرانسوی آشنا کند. از همین رو، او نقش انکارناپذیری در شکلدهی برداشت نخستین ایرانیان، بهویژه در محیط علمی و دانشگاهی، از این جریان داشته است. او در روند این کوشش گاه خود را مترجم و گاه پژوهشگر ...
بیشتر
محمدتقی غیاثی در زمرة نخستین کسانی جا میگیرد که تلاش کرده است با نگارش چندین کتاب در درازنای سه دهه فارسیزبانان را با نقد نوی فرانسوی آشنا کند. از همین رو، او نقش انکارناپذیری در شکلدهی برداشت نخستین ایرانیان، بهویژه در محیط علمی و دانشگاهی، از این جریان داشته است. او در روند این کوشش گاه خود را مترجم و گاه پژوهشگر و حتی نویسنده هم بهشمار آورده است، گرچه باید نقش او را در تمامی کتابهایش بیشتر به ترجمة نوشتههای نویسندگان فرانسویزبان خلاصه کرد. نوشتة پیش رو بر این باور است که بهمرور زمان از کیفیت کار و کوشش غیاثی در گسترة یادشده کاسته شده است. این روند نزولی تا بدانجا پیش رفته که گاه غیاثی تصویری نادرست، گنگ، و حتی گمراهکننده از برخی جریانهای نقد نو به همسخنانش نشان داده است. تردیدی نیست که خاستگاه چنین تصویر مخدوشی از نقد ادبی را نخست باید در نبود وفاداری برگردان او به نوشتههای فرانسوی و ایجاد دگرگونیهای بنیادین در آنها جست. همچنین خوانندة فارسیزبان با متنهایی روبهرو میشود که نه با نام «کتابهای» غیاثی همخوانی دارند و نه با درآمدهایی که او برای آنها نگاشته است.