در محیطهای آموزشی، بنا به سنتهای مدرسی و روند کارهای مألوف و آشنا، بیشینۀ گفتارها دربارۀ آموزش زبانهای نامادری، یا فنون و روشهای آموزشی را در بر میگیرد و یا پای کهنه و نو بودن محصولات آموزشی که به نام «متد» شناخته میشوند به میان میکشد. اما در واقع، آنچه روشهای تدریس، کیستی زبانآموز، محتوای گزینششدۀ دروس، ساماندهی ...
بیشتر
در محیطهای آموزشی، بنا به سنتهای مدرسی و روند کارهای مألوف و آشنا، بیشینۀ گفتارها دربارۀ آموزش زبانهای نامادری، یا فنون و روشهای آموزشی را در بر میگیرد و یا پای کهنه و نو بودن محصولات آموزشی که به نام «متد» شناخته میشوند به میان میکشد. اما در واقع، آنچه روشهای تدریس، کیستی زبانآموز، محتوای گزینششدۀ دروس، ساماندهی این محتوای آموزشی، چرایی تهیۀ چنین محتوایی، و هدفهای اعلامشده و اعلامناشدۀ آموزش زبان نامادری را تعین میبخشد متن تاریخی اجتماعی و جهاننگری حاکمی است که روند برآمد و اجرای این حوزۀ آموزشی را در چنبرۀ خویش گرفته است. برای نمونه، پیداست که هدف اشرافیت فرانسهزبانِ انگلستان قرن شانزدهم میلادی از تهیۀ متنهای آموزشیِ لاتینی آموزش زبان فرانسه از جنس همان هدفی نبوده است که متنهای آموزشی تهیهشده برای نیروی مهاجر جویای کار در استان کبک (کانادا) در قرن بیستویکم در پی رسیدن به آن است. در نوشتۀ پیش رو، پس از طرح مختصر مباحث نظری، بنا داشتهام که با توجه به این دادههای حوزههای بیرونی و حاکم بر آموزش زبانهای نامادری، وضعیت موجود را در محدودۀ یک مقاله بررسی کنم و به طرح پرسشهایی بنیادین در این زمینه برسم.