نوشتار حاضر، با درنظرداشتن نسبت میان مفاهیم «تاریخ» و «تاریخنگاری»، نقد بیرونی و درونی کتاب تاریخنگاری فارسی، اثر جولی اسکات میثمی، را در دستورکار دارد. میثمی ازدیدگاه خویش و مسئلهای که در سیر تحول تاریخنگاری فارسی طرح و تبیین کرده است، بینش تاریخنگارانۀ مورخان عهد سامانی و غزنوی و سلجوقی را مطالعه و تفسیر میکند، ...
بیشتر
نوشتار حاضر، با درنظرداشتن نسبت میان مفاهیم «تاریخ» و «تاریخنگاری»، نقد بیرونی و درونی کتاب تاریخنگاری فارسی، اثر جولی اسکات میثمی، را در دستورکار دارد. میثمی ازدیدگاه خویش و مسئلهای که در سیر تحول تاریخنگاری فارسی طرح و تبیین کرده است، بینش تاریخنگارانۀ مورخان عهد سامانی و غزنوی و سلجوقی را مطالعه و تفسیر میکند، اما نکته در این است که این پژوهشگر عرصۀ ادبیات و تاریخ تا چهاندازه توانسته است گفتمان تاریخنگارانۀ دوران میانۀ ایران را درک کند و اثر وی چه افق جدیدی را در عرصۀ تاریخنگاری گشوده است. نقد کتاب میثمی با رویکرد سلبی و ایجابی توأمان انجام شده و از هر حیث، مطلوب واحدی را در نظر دارد که همانا، پویایی بیشتر دانش تاریخ و شئون معرفتی آن است. بنابراین، ضمن معرفی اجمالی مطالب کتاب و تعیین جایگاه پژوهشی آن، به نقد مطالب آن مبادرت میکند. مسئله این است که میثمی در طراحی و انجام پژوهش خویش رویکرد روشمندی داشته است یا خیر و درصورتیکه پاسخ مثبت است، تا چهاندازه به مبانی روشی و معرفتی پایبند بوده است.