علوم سیاسی
علی اشرف نظری
چکیده
ایدهها و اندیشههای متفکران بزرگ مرزناپذیر است و بنیانهای فکری آنها در ساخت تفکر و ماهیت تحول جوامع دیگر نیز تأثیر میگذارد. میشل فوکو (1926-1984) از تأثیرگذارترین نظریهپردازان در نیمۀ دوم قرن بیستم است که دستگاه فکری او از دیدگاهها و چشماندازهای فکری گوناگون در جوامع مختلف موردخوانش قرار گرفته است؛ خوانشی که ...
بیشتر
ایدهها و اندیشههای متفکران بزرگ مرزناپذیر است و بنیانهای فکری آنها در ساخت تفکر و ماهیت تحول جوامع دیگر نیز تأثیر میگذارد. میشل فوکو (1926-1984) از تأثیرگذارترین نظریهپردازان در نیمۀ دوم قرن بیستم است که دستگاه فکری او از دیدگاهها و چشماندازهای فکری گوناگون در جوامع مختلف موردخوانش قرار گرفته است؛ خوانشی که در سه دهة گذشته بهصورت فعال درصدد بهرهگیری از مقولههای فکری فوکو و درعینحال ارائة تفسیری نو با هدف پاسخگویی به مسائل جوامع عرب در حوزة فکری ـ فلسفی است. هریک از مفسران فوکو کوشیدهاند تا در طرح فکری خود با هدف برونرفت از معضلات موجود به کاربست روششناسیهای مدرن و ارائة قرائتی جدید از میراث، تاریخنگاری اندیشۀ اسلامی، تجددگرایی، کثرتگرایی، و ارائة نگرشی معطوف به آزادی انسان برآیند. محور اصلی بحث در مقالة حاضر معرفی، نقد، و ارزیابی کتاب میشل فوکو در اندیشة معاصر عرب (1399) است که توسط الزواوی بغوره نوشته شده و مجید منهاجی آن را ترجمه کرده و نسخة فارسی این کتاب از سوی نشر نگاه معاصر به زیور طبع آراسته شده است. نقد روششناختی، دروننظری، و بروننظری این اثر مطرح و تلاش خواهد شد اشکالات موجود در ترجمه، تناقضات روششناختی، و ابهامات مفهومی ـ نظری موردتوجه قرار گیرد. نتیجۀ چنین امری فرارفتن از مطالعۀ توصیفی و فراهمآوردن زمینههای نقد و ارزیابی آثار علمی با هدف رشد تفکر انتقادی و گامنهادن در وادی نظریهپردازی است.
زبانهای خارجی
محمد امین مذهب
چکیده
اوایل قرن بیستم در اروپا، بهویژه هنگام جنگ جهانی اول و پس از آن، قدرتهای استعماری همچون بریتانیا شاهد مبارزه و اعتراض مستعمرهها علیه حاکمیت استعماری بودند. در این میان، در ایرلند، در آوریل ١٩١۶، قیام سراسری بهنام خیزش عید پاک علیه سلطة استعماری بریتانیا در آن کشور رخ داد. استعمارگان خیزش را سرکوب کردند، اما پسلرزههای ...
بیشتر
اوایل قرن بیستم در اروپا، بهویژه هنگام جنگ جهانی اول و پس از آن، قدرتهای استعماری همچون بریتانیا شاهد مبارزه و اعتراض مستعمرهها علیه حاکمیت استعماری بودند. در این میان، در ایرلند، در آوریل ١٩١۶، قیام سراسری بهنام خیزش عید پاک علیه سلطة استعماری بریتانیا در آن کشور رخ داد. استعمارگان خیزش را سرکوب کردند، اما پسلرزههای آن قیام در جامعه و ادبیات ایرلند حضور پررنگ داشت. ویلیام باتلر ییتس، در جایگاه شاعر ملی ایرلند، در جهان زیباییشناختی خود دربرابر گفتمان استعماری بریتانیا برخاست و در اشعارش با خلق دنیایی اسطورهای توانست مسائل مهم زمانهاش را بازتاب دهد و با نظام استعمارگری مخالفت کند. بنابراین، در این پژوهش با استفاده از خوانش پسااستعماری، تلاش شده است تا تصویری از سیاست پایداری ییتس در شعر «عید پاک، ١٩١۶» و چند اثر دیگر از این شاعر ایرلندی ترسیم و بررسی شود. همچنین، این پژوهش نشان میدهد که چگونه فرایند مرکززدایی در شعر «عید پاک، ١٩١۶» به ساختارشکنی از قدرت استعماری و دفاع از مردم ایرلند منجر میشود.
زبانهای خارجی
فاطمه بیات فر؛ نجمه شبیری
چکیده
ارزیابی کیفیت ترجمۀ متون ادبی همواره قاعدهگریز بوده است، چنانکه برخی نظریهپردازان ترجمۀ وفادار به متن اصلی را امکانناپذیر میدانند. ازاینرو، بهمرور زمان، نظریههای مختلفی برای سنجش متون ادبی پدید آمده است. در این مقاله، با بررسی تطبیقی نظام ارزشی گفتمان رمانس ماه لورکا و ترجمۀ فارسی شاملو از آن، از طریق بررسی عواملی ...
بیشتر
ارزیابی کیفیت ترجمۀ متون ادبی همواره قاعدهگریز بوده است، چنانکه برخی نظریهپردازان ترجمۀ وفادار به متن اصلی را امکانناپذیر میدانند. ازاینرو، بهمرور زمان، نظریههای مختلفی برای سنجش متون ادبی پدید آمده است. در این مقاله، با بررسی تطبیقی نظام ارزشی گفتمان رمانس ماه لورکا و ترجمۀ فارسی شاملو از آن، از طریق بررسی عواملی چون پیشفرض، زمینۀ قبلی، پارهگفتارها، اصل همکاری، پیوند و پیوستگی، و درونمایه، به اهمیت نقش گفتمان و بافت در تحلیل و ترجمۀ متون ادبی تأکید و نشان داده شد که مترجم تا چه حد میتواند با رعایت گفتمان و بافت زبان مقصد به متن زبان مبدأ وفادار بماند، چنانکه در این راه شاملو در ترجمهاش از رمانس لورکا تمام انسجامهای زبانی را حفظ کرده و انسجام بلاغی را نیز جز در یک مورد برقرار ساخته است. ازاینرو، با پیشفرضدانستن لزوم توجه به گفتمان و بافت زبان مبدأ و مقصد در ترجمه میتوان ترجمۀ شاملو از رمانس ماه را ترجمهای وفادار به متن اصلی قلمداد کرد.
علوم سیاسی
حمید سجادی
چکیده
سنت با صورتبندی اندیشه و اندیشهورزی تحولات در جوامع را جهتدهی میکند و با کتمان تاریخیبودنش سلطۀ خویش را بر قرائت معاصر میگستراند. بااینحال، چهارچوبهای تحلیل این حوزه هیچکدام آشکار نمیسازند که قدرت چگونه دانش و تولیدات فکر دینی را منقاد ساخته و آنها را درجهت راهبردها و اهداف خود بهخدمت گرفته است. با ...
بیشتر
سنت با صورتبندی اندیشه و اندیشهورزی تحولات در جوامع را جهتدهی میکند و با کتمان تاریخیبودنش سلطۀ خویش را بر قرائت معاصر میگستراند. بااینحال، چهارچوبهای تحلیل این حوزه هیچکدام آشکار نمیسازند که قدرت چگونه دانش و تولیدات فکر دینی را منقاد ساخته و آنها را درجهت راهبردها و اهداف خود بهخدمت گرفته است. با این توضیح، تحلیل قدرت و دانش در ایران دورۀ اسلامی، در رفع این خلأ و با اتخاذ رویکردی گفتمانی، تلاش میکند تا نشان دهد که گفتمان اسلامی چگونه و با چه سازوکاری به برجستهسازی و حاشیهرانی مفاهیم متکثر میپردازد، و چگونه یک مفهوم مرکزی را بسط میدهد و آن را فرازمانی/ مکانی تصویر میکند. مؤلف پاسخ بهاین سؤال را جستوجو میکند که دانش سیاسی از کجا ظاهر و به کجا ختم میشود. بااینحال، در ارزیابی این اثر آشکار میشود که مرزهای گفتمانی دانش سیاسی در دورۀ میانه و جدید تعریفی مشخص نمییابند؛ همچنین متن مشخص نمیسازد الگوهای سیاسیای که طرد شدهاند تا نظم موجود تنها الگوی ممکن و مشروع زندگی سیاسی تثبیت شود کداماند. بااینوصف، انتظارات از اتخاذ پیشفرضهای تحلیل گفتمانی همراه با سایر دقایق موجود در متن محور ارزیابی این اثر قرار گرفته است.
علوم اجتماعی
مسعود زارع مهرجردی؛ علی یوسفی؛ سعیده میرابی
چکیده
بنیانهای نظری فوکو بارها با چرخشهای قابلتوجهی همراه بوده است، اما آنچه تقریباً همۀ شارحان فوکو برسر آن اتفاقنظر دارند، تقسیمبندی دوگانۀ دیرینهشناسیـ تبارشناسی که بهنوعی مکمل یکدیگر بهحساب میآیند یا تقسیمبندی سهگانۀ دیرینهشناسی ـ تبارشناسی ـ اخلاق است. در این نوشتار، دیرینهشناسی فوکو با رویکردی ...
بیشتر
بنیانهای نظری فوکو بارها با چرخشهای قابلتوجهی همراه بوده است، اما آنچه تقریباً همۀ شارحان فوکو برسر آن اتفاقنظر دارند، تقسیمبندی دوگانۀ دیرینهشناسیـ تبارشناسی که بهنوعی مکمل یکدیگر بهحساب میآیند یا تقسیمبندی سهگانۀ دیرینهشناسی ـ تبارشناسی ـ اخلاق است. در این نوشتار، دیرینهشناسی فوکو با رویکردی فرانظری و براساس یک مدل تلفیقی موردبررسی و نقد قرار گرفته است. این مدل منتخبی از منطق فرانظری ریتز مشتملبر تحلیل برونی ـ اجتماعی، درونی ـ اجتماعی، برونی ـ فکری و درونی فکری نظریه و برنامۀ پژوهش نظری چلبی مشتملبر چهار عنصر تحلیلی نظریه شامل لوازم ساخت نظریه، دامنۀ مدعیات نظری، کارکردهای نظریه، و ساخت نظری است. نتایج تحلیل فرانظری نشان میدهد که دیرینهشناسی، هرچند کمتر از تبارشناسی موردتوجه پژوهشگران قرار دارد، علاوهبراینکه یک رویکرد نظری کارآمد برای پژوهشهای تاریخی جامعهشناختی است و نگاهی متفاوت به جامعه، تاریخ، دانش، و معرفت را ترسیم میکند، رویکردی روششناختی با دستورالعملها و قوانین مجزا و با ساختاری سیال و منعطف نیز هست که میتواند در پژوهشهای تاریخی جامعهشناختی بهطور مؤثری مورداستفاده قرار گیرد و بدانها پویایی ببخشد. از مهمترین نقدهای وارده بر دیرینهشناسی میتوان به مغفولگذاشتن پیچیدگیهای سیاسی و تاریخی؛ ناکامی دیرینهشناسی دانش بهعنوان سوژۀ جانشینی برای شناختشناسی؛ خلأ فلسفی و امتناع از جستوجوی منبعی معنیدار که براساس آن انسان بتواند تعین تاریخی پراکندۀ خودش را از درون آن بازیابد.
زبانهای خارجی
عباس مهرپویا؛ احمد معین زاده؛ عزیزالله دباغی
چکیده
نیمنگاهی کارسنجانه بر برخی پژوهشها و نگاشتههای انتشاریافته درباب «واژهگزینی فارسی»، بهویژه در برخی شمارههایِ پژوهشنامۀ نامۀ فرهنگستان، از وجودِ رویکردی بیشگرایانه بهسویِ واژهگزینیِ دانشیک در پاسخ به سرریزِ روزافزونِ نامواژگانِ بیگانه، بهویژه انگلیسی، میگوید. از خوانش و بررسیِ این ...
بیشتر
نیمنگاهی کارسنجانه بر برخی پژوهشها و نگاشتههای انتشاریافته درباب «واژهگزینی فارسی»، بهویژه در برخی شمارههایِ پژوهشنامۀ نامۀ فرهنگستان، از وجودِ رویکردی بیشگرایانه بهسویِ واژهگزینیِ دانشیک در پاسخ به سرریزِ روزافزونِ نامواژگانِ بیگانه، بهویژه انگلیسی، میگوید. از خوانش و بررسیِ این جستارها برمیآید که فرهنگستان زبان و ادب فارسی برجستهسازی برنامۀ «واژهگزینی علمی» از رهگذر کانونیسازیِ رویکرد «واژهگزینی علمی» را در دستورکار خود گذارده است. بهگفتارِدیگر، رویکرد بررسیها و گفتارهای انتشاریافته ازسویِ این نهادِ برنامهگذار بَسابیش بهسویِ کانونیسازی کُنشِ «واژهگزینی علمی» است. درحالیکه برابرآوری برای دروندادِ فزایندۀ زبانهای بیگانه تنها محدود به واژگانِ دانشیک/ علمی یا بهبیان کارشناسانهتر اصطلاحات یا نامواژگانِ دانشیک/ علمی نمیشود. بیگمان، برابرآوریِ زبانی پهنۀ گستردهتری از زبان را پوشش میدهد؛ به این معنا که دربرگیرندۀ گفتمانهایِ فرادانشی یا همگانی و واژهشناسی در پیوند با آنها نیز است. بررسیِ روند کانونیِ برابرآوری در زبان فارسی و چگونگی و چهاندازگیِ نیاز به نوآوریِ واژگانی و برابرآوریِ نوواژهساختی در دیگر زمینههای گفتمانیِ فرادانشیک در مقایسه با گفتمانهایِ دانشیک پرسشی است که پژوهش پیشروی در دو ترازِ نظری و عملی به آن پرداخته است.