چکیدهادبیات و هنر همواره آینۀ تمامنمای روند فکری و اندیشۀ بشری و بهترین راه نفوذ در لایههای درونی هر جامعۀ انسانیاند. برای آشنایی با ارتباط میان جوامع و فرهنگها هم شایستهتر آن است که پژوهشگران از بده و بستانهایی که میان هنرمندان و نویسندگان در زمینۀ ادبیات و هنر صورت میگیرد استفاده کنند و میزان و سطح این روابط را محک بزنند. ادبیات تطبیقی، دانش نوپایی که به همین منظور شکل گرفته، در طی دو قرن عمر کوتاه خود شناخت خوب و بسندهای را به جویندگان محورهای مشترک میان اندیشههای انسانی عرضه کرده است. ادبیات تطبیقی با تکیه بر مقارنۀ ملکالشعرای بهار و امیرالشعراء شوقی نوشتۀ ابوالحسن امین مقدسی از جمله کتابهایی است که در این حوزه، در ایران، نگاشته شده و نوشتار حاضر به بررسی و نقد آن پرداخته است. مبنای این نوشتار سنجش هماهنگی این کتاب با معیارهای آموزشی در دانشگاههای ایران است و بر این اساس نقاط قوت و ضعف آن مورد اشاره و تحلیل قرار گرفته است.