علوم سیاسی
محمد شجاعیان؛ محمدرضا طاهری
چکیده
نقدهای جدی جماعت گرایی برگفتمان لیبرال یکی از مهمترین موضوعات فلسفه سیاسی معاصر است. بی توجهی به منازعه جماعت گرایی علیه لیبرالیسم، موجب ناتوانی در تحلیل و فهم بسیاری از موضوعات فلسفه سیاسی لبیرال و غیرلیبرال در دهه های پایانی قرن بیستم و قرن جاری خواهد شد. کتاب درآمدی بر مناظره لیبرالها و جماعت گرایان در فلسفه سیاسی معاصر عهده ...
بیشتر
نقدهای جدی جماعت گرایی برگفتمان لیبرال یکی از مهمترین موضوعات فلسفه سیاسی معاصر است. بی توجهی به منازعه جماعت گرایی علیه لیبرالیسم، موجب ناتوانی در تحلیل و فهم بسیاری از موضوعات فلسفه سیاسی لبیرال و غیرلیبرال در دهه های پایانی قرن بیستم و قرن جاری خواهد شد. کتاب درآمدی بر مناظره لیبرالها و جماعت گرایان در فلسفه سیاسی معاصر عهده دار تحلیل این موضوع مهم است.پرداختن به موضوعی تقریباً بدیع درفلسفه سیاسی معاصر و تاکید بر روش «هرمنیوتیک متن محور» برای خوانش آثار اندیشه سیاسی،از نقاط قوت کتاب است.با این وجود، به نتایج این منازعه درفسلفه سیاسی معاصر، توجه نشده و تاثیر آرا ویتکنشتاین متاخر در مضمون ومحتوای فلسفه سیاسی جماعت گرایی مورد غفلت قرار گرفته است. همچنین نویسندگان برای مکینتایر در فلسفه سیاسی جماعت گرایی نقش رهبری را قائل هستند، اما نسبت به جایگاه بسیار مهم سندل به ویژه تقدم آرا او نسبت به سایر جماعت گرایان و محوریت عدالت در بحث او التفات لازم صورت نگرفته است. همچنین با توجه به اینکه محور منازعه مورد بحث عدالت بوده است شایسته بود محورهای تبیین شده در کتاب در این باب نهایتا به موضوع عدالت و جنبه های مختلف آن ارجاع داده می شد.
روششناسی
محمد شجاعیان؛ محمدرضا طاهری
چکیده
فلسفۀ علوم اجتماعی، بهعنوان دانشی درجۀ دوم، عبارت است از تأملات فلسفی دربارۀ ماهیت و دامنۀ علوم اجتماعی و ماهیت تبیین و عینیت. همچنین، بحث «روششناسی» علوم اجتماعی و ماهیت ارتباط این علوم با طبیعی از مسائل پایدار در فلسفۀ علوم اجتماعی است. پژوهش حاضر به بررسی و نقد مهمترین ایدههایی میپردازد که در کتاب فلسفۀ علوم ...
بیشتر
فلسفۀ علوم اجتماعی، بهعنوان دانشی درجۀ دوم، عبارت است از تأملات فلسفی دربارۀ ماهیت و دامنۀ علوم اجتماعی و ماهیت تبیین و عینیت. همچنین، بحث «روششناسی» علوم اجتماعی و ماهیت ارتباط این علوم با طبیعی از مسائل پایدار در فلسفۀ علوم اجتماعی است. پژوهش حاضر به بررسی و نقد مهمترین ایدههایی میپردازد که در کتاب فلسفۀ علوم اجتماعی: روشها، آرمانها، و سیاستهای پژوهش اجتماعی، نوشتۀ مایکل رووت، مطرح شده است. رووت در این کتاب رویکردی کمالگرایانه به علوم اجتماعی دارد و آموزۀ بیطرفی در عرصههای مختلف پژوهش اجتماعی را، که نتیجۀ سلطۀ رویکرد لیبرال بر علوم اجتماعی است، تبیین و سپس رد میکند. تأکید بر ضرورت کمالگرایانهبودن پژوهش اجتماعی و توجه به عرصههای مختلف علوم اجتماعی از نقاط قوت کتاب است. ازسویدیگر، عدم ارائۀ تبیینی از معنای فلسفۀ علوم اجتماعی، بیتوجهی به تحولات صورتگرفته در زمینۀ ایجاد رویکرد کمالگرایانه در لیبرالیسم معاصر، و تأکید بر مناسببودن ایدۀ بیطرفی برای دولت از نقایص اصلی کتاب است. همچنین، ضرروت دارد مسئلۀ عینیت و نسبیت، بهویژه برای کتابی که از رویکرد کمالگرا به علوم اجتماعی دفاع میکند، موردتوجه قرار گیرد.