امروزه بحث روش و روششناسی یکی از سنجههای مهم علمیت هر رشتة علمی بهشمار میرود. شاید اکنون بدون معرفت درموردروش و روششناسی ادعای علمیت در هر علمی موردتردید باشد. پژوهش حاضر ضمن نقد سه اثر منتشرشده در حوزۀ روش تحقیق در تاریخ، یعنی روش تحقیق در تاریخنگاری اثر جهانگیر قائممقامی، درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ نوشتة علیرضا ...
بیشتر
امروزه بحث روش و روششناسی یکی از سنجههای مهم علمیت هر رشتة علمی بهشمار میرود. شاید اکنون بدون معرفت درموردروش و روششناسی ادعای علمیت در هر علمی موردتردید باشد. پژوهش حاضر ضمن نقد سه اثر منتشرشده در حوزۀ روش تحقیق در تاریخ، یعنی روش تحقیق در تاریخنگاری اثر جهانگیر قائممقامی، درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ نوشتة علیرضا ملایی توانی، و روش پژوهش در تاریخشناسینوشتة حسن حضرتی به ارزشیابی روش و روششناسی و نسبت آن با تفکر در علم تاریخ پرداخته است. این نقد نشان میدهد که چه پیآمدهایی از اتخاذ رهیافت پوزیتیویستی در علم تاریخ متصور است. پذیرش الگوهای روششناختی علوم طبیعی در تاریخ، تضعیف موضع نقد، تضعیف موضع اندیشهورزی در علم تاریخ، نادیدهانگاشتن نقش مورخ بهعنوان دستکم بخشی از فرایند تولید علم تاریخ، و ... ازجمله تبعات اتخاذ رهیافت پوزیتیویستی در تاریخ است. بر این اساس، راهبرد پژوهش کنونی آن است که تمهیداتی اندیشیده شود تا بهواسطة آن تفکر در تاریخ به موضعی غالب تبدیل شود. مسئلة نوشتار حاضر این است که نسبتی مشخص بین علم تاریخ و تفکر برقرار سازد و در این راستا تعریف و تأویلی از علم تاریخ و روششناسی تاریخی ارائه شده که به تقویت تفکر استمداد برساند.