هدف این مقاله، بهصورت خاص فهم و ارزیابی اثر رابرت دال و بریکنر، تحلیل سیاسی مدرن و بهصورت عام ارائة چهارچوبی برای تحلیل یک اثر است. امروزه شیوة متعارفِ بررسی یک اثر واجد پیشفرضهای ناصوابی، که عملاً سبب امتناع فهم و ارزیابی شده است، پیشفرضهایی چون انفکاک فهم و ارزیابی، توجه به ابعاد معناشناختی، و تأکید بر ارزیابی ...
بیشتر
هدف این مقاله، بهصورت خاص فهم و ارزیابی اثر رابرت دال و بریکنر، تحلیل سیاسی مدرن و بهصورت عام ارائة چهارچوبی برای تحلیل یک اثر است. امروزه شیوة متعارفِ بررسی یک اثر واجد پیشفرضهای ناصوابی، که عملاً سبب امتناع فهم و ارزیابی شده است، پیشفرضهایی چون انفکاک فهم و ارزیابی، توجه به ابعاد معناشناختی، و تأکید بر ارزیابی منسوخ شکلی و محتوایی. اما مسئله این است تا زمانی یک اثر در فهم نیاید چگونه میتوان درمورد آن به ارزیابی نشست و سخن از حکم صواب گفت؟ استدلال اصلی مقالة حاضر آن است که شرایط امکان فهم و ارزیابی یک اثر مبتنیبر این پیشفرض، که فهم و ارزیابی دو همزادند، یکی بیدیگران امکان نیست. شرایط فهم مستلزم بازگرداندن متن به زمینههای تاریخی و شرایط ارزیابی متضمن محتوای گزارهای است. حاصل کاربست قواعد مذکور، آنکه اثر یادشده در فضای سیاسی «دموکراسی» و علمی «رفتارگرا» به نگارش درآمده است. افعال مندرج در سخن درابتدا تأیید روششناسی مونیستی رفتارگرا، سپس تغییر به امر پلورالیستی است. محتوای گزارهای فزاینده نشان از نوآوری در حیطة موضوعی، سیاسی، و روششناختی دارد. محتوای گزارهای کاهنده دالبر معضلاتی در حیطة روششناختی علم سیاست دارد، فیالمثل آن قادر به ارائة استدلالی معتبر درخصوص «چگونگی» اخذ گزارههای هنجاری از تجربی، نحوة مطالعة ارزشهای تاریخی و متافیزیکی نیست. بنابراین، فهم و ارزیابی بسندة پدیدههای سیاسی مستلزم جرح و تعدیلهای روششناختی رابرت دال است.