فلسفه
محمد مشکات
چکیده
این مقاله، بعد از نگاهی کوتاه به وضعیت شکلی اثر استرن، به نقد محتوایی آن میپردازد. در نقد محتوایی درابتدا بهصورت کلی و اجمالی کار وی درمورد کلیتِ پدیدارشناسی ارزیابی میشود و آنگاه سه قسمت مهم، که هم دشوارترین قسمتهای پدیدارشناسی و هم کلیدیترین نقاط آن برای پدیدارشناسی و بلکه برای کل نظام هگلاند، بهطور تفصیلیتری ارزیابی ...
بیشتر
این مقاله، بعد از نگاهی کوتاه به وضعیت شکلی اثر استرن، به نقد محتوایی آن میپردازد. در نقد محتوایی درابتدا بهصورت کلی و اجمالی کار وی درمورد کلیتِ پدیدارشناسی ارزیابی میشود و آنگاه سه قسمت مهم، که هم دشوارترین قسمتهای پدیدارشناسی و هم کلیدیترین نقاط آن برای پدیدارشناسی و بلکه برای کل نظام هگلاند، بهطور تفصیلیتری ارزیابی میشوند. این سه قسمت عبارتاند از دیباچه، مقدمه، و فصل نهایی. نقد هم بهلحاظ میزان توجه به محتوای این قسمتها و هم بهلحاظ تأثیر این میزان توجه در ساختارمندی اثر خود استرن یا پیوند درونی بین مطالب فصل هفتم استرن با قسمتهای مربوطه در این اثر صورت گرفته است.