فلسفه
حمیدرضا محبوبی آرانی
چکیده
کتاب جهانرنجی، نوشتۀ فردریک سی. بایزر، پژوهشی دربارۀ جنبش یا جریان بدبینی در فلسفۀ آلمان نیمۀ دوم قرن نوزدهم است. بایزر، با تعریف بدبینی به این نظریه و باور که زندگی در این جهان ارزش زیستن ندارد، شوپنهاور را نخستین کسی میداند که این برداشت از جهان را وارد فلسفۀ آلمان ساخت. بایزر در این کتاب به بررسی مباحثۀ گسترده و جدیای میپردازد ...
بیشتر
کتاب جهانرنجی، نوشتۀ فردریک سی. بایزر، پژوهشی دربارۀ جنبش یا جریان بدبینی در فلسفۀ آلمان نیمۀ دوم قرن نوزدهم است. بایزر، با تعریف بدبینی به این نظریه و باور که زندگی در این جهان ارزش زیستن ندارد، شوپنهاور را نخستین کسی میداند که این برداشت از جهان را وارد فلسفۀ آلمان ساخت. بایزر در این کتاب به بررسی مباحثۀ گسترده و جدیای میپردازد که بدبینی شوپنهاور و مریدان، و البته منتقدان وی، بهراه انداخت و به یک معنا برنامۀ کاری فلسفه را از بحث دربارۀ منطق علم به سمتوسوی مسائل مرتبط با ارزش زندگی سوق داد. مقالۀ حاضر میکوشد تا ضمن معرفی رویکرد و هدف کلی کتاب به تحلیل مختصر محتوای فصلهای کتاب بپردازد که براساس چهرههای فلسفی سامان یافته است. پس از این تحلیل مختصر، مزیتهای کتاب درمقام کتابی در حوزۀ تاریخ فلسفه که بهصورت اختصاصی به مباحثهای فراموششده هرچند مهم و اثرگذار میپردازد و نیز برخی از نقصهایی که بهنظر نویسندۀ این مقاله اگر رعایت میشد بر اعتبار کتاب میافزود خاطرنشان میشوند.