پژوهشی
تاریخ
هدیه تقوی
چکیده
کتاب صدر اسلام و زایش سرمایهداری به دلیل رویکرد تاریخی نویسنده در نسبت دادن خاستگاه سرمایهداری نه به غرب، بلکه به ساختارهای اقتصادی و تجاری جامعه عرب پیش و پس از اسلام، حائز اهمیت است. با این حال، دادههای تاریخی، استدلالها، مقدمات و نتایج ارائهشده در کتاب برای پشتیبانی از چنین فرضیهای ناکافی و مبتنی بر ضعف دانش تاریخی نویسنده ...
بیشتر
کتاب صدر اسلام و زایش سرمایهداری به دلیل رویکرد تاریخی نویسنده در نسبت دادن خاستگاه سرمایهداری نه به غرب، بلکه به ساختارهای اقتصادی و تجاری جامعه عرب پیش و پس از اسلام، حائز اهمیت است. با این حال، دادههای تاریخی، استدلالها، مقدمات و نتایج ارائهشده در کتاب برای پشتیبانی از چنین فرضیهای ناکافی و مبتنی بر ضعف دانش تاریخی نویسنده است. این مقاله با تمرکز بر مقوله تجارت، که از نظر نویسنده مهمترین پیوند را با پیدایش سرمایهداری دارد، به نقد تحلیلی کتاب پرداخته و میکوشد میزان انطباق آن را با واقعیات تاریخی بررسی کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تحلیل نویسنده از پیوند میان تجارت عرب و زایش سرمایهداری، بهدلیل بیتوجهی به بافتار اجتماعی و فرهنگی جامعه عرب پیشااسلامی، سنتهای اقتصادی و ارزشهای اسلامی، و همچنین پیشینه تجارت جهانی در میان ملل دیگر همچون یونان و روم، از دقت و انسجام تاریخی کافی برخوردار نیست و به نتیجهگیری موفقی نینجامیده است.
پژوهشی
علوم اجتماعی
سیروان محمودی؛ حمیده محمدزاده؛ علی یعقوبی
چکیده
مقاله حاضر به بررسی و نقد کتاب «معنا، فرهنگ و زندگی اجتماعی» استوارت هال بهروش توصیفی-تحلیلی پرداخته است. محور اصلی کتاب، بررسی چیستی معنا، فرهنگ و رابطه آن با زندگی اجتماعی-سیاسی است. بررسیها نشان میدهد بهرغم اهمیت کتاب، ترجمۀ بخشی از متن انگلیسی که صرفاً مقدمهای برای بحث اصلی است و همچنین نواقص شکلی و محتوایی ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی و نقد کتاب «معنا، فرهنگ و زندگی اجتماعی» استوارت هال بهروش توصیفی-تحلیلی پرداخته است. محور اصلی کتاب، بررسی چیستی معنا، فرهنگ و رابطه آن با زندگی اجتماعی-سیاسی است. بررسیها نشان میدهد بهرغم اهمیت کتاب، ترجمۀ بخشی از متن انگلیسی که صرفاً مقدمهای برای بحث اصلی است و همچنین نواقص شکلی و محتوایی همچون نیاوردن پاورقی اصطلاحات و اسامی خاص، اشکالات نگارشی، ضعف در معادلگزینی و عدمیکدستی در ترجمه از ارزش آن کاسته است. هال، متأثر از گرامشی، مفهوم هژمونی را از سلطه طبقاتی به منازعۀ گفتمانی در فرهنگ و رسانه گسترش داده و بر تقاطع نژاد، جنسیت و هویت تأکید دارد. برخلاف ادوارد سعید که بازنمایی را ابزاری برای سلطۀ غرب بر شرق میداند، هال آنرا سّیال و مقاومتپذیر میبیند. بهدیدگاه هال نیز نقدهایی از لحاظ سبک نوشتاری-تحلیلی و روششناختی وارد است که در برخی مواقع موجب شده است خوانندگان در خوانش و فهم آثار او با مشکل مواجه گردند. از نقدهای دیگری که میتوان در مورد او نوشت، نگاه سیّال و تقلیلگرایانه به فرهنگ و نادیدهگرفتن ساختارهای تاریخی، اجتماعی و اقتصادی است. با همة اینها، در عصر سرمایهداری دیجیتال، دیدگاه استوارت هال همچنان بهعنوان چراغ امید در مبارزات اجتماعی امروز بسیار مهم و بنیادی است.
پژوهشی
علوم اجتماعی
مهدی نوریان
چکیده
مقالة حاضر تلاش میکند تا با رویکردی میانرشتهای، ملهم از روانکاوی، جامعهشناسی، و عرفان نظری، به نقد منظر دوگانهانگارِ حاکم بر اکثر نظریات علوم انسانی و اجتماعی بپردازد. دراینراه، ابتدا ازخلال روایتی روانکاوانه از تولد سوژه، مقدمة بحث شرح داده میشود. سپس، در بخش بیان مسئله، طرح میشود که مشکل بنیادین منظر ...
بیشتر
مقالة حاضر تلاش میکند تا با رویکردی میانرشتهای، ملهم از روانکاوی، جامعهشناسی، و عرفان نظری، به نقد منظر دوگانهانگارِ حاکم بر اکثر نظریات علوم انسانی و اجتماعی بپردازد. دراینراه، ابتدا ازخلال روایتی روانکاوانه از تولد سوژه، مقدمة بحث شرح داده میشود. سپس، در بخش بیان مسئله، طرح میشود که مشکل بنیادین منظر دوگانهانگار مدرن این است که با فراموشیِ لحظة جدایی از هستی، سوژگی بهمثابة معرفتی ثانوی، اعتباری، موقتی، و البته ضروری را بهشکلی توهمی بهجایِ هستیشناسی حقیقی میگیرد و سپس تلاش میکند واقعیت بیرونی را برمبنای دوگانة سوژ-ابژه توضیح دهد. مقاله سپس با تکیه به آثار متأخر گئورگ زیمل، این ایده را که تجربة وحدت با هستی در دنیای پسا-اودیپی ناممکن است، رد میکند. این مهم بهواسطة منظر نوکانتیِ زیمل و بسط این ایدة امانوئل کانت تحقق مییابد که تعلیق مرز میان سوژه و ابژه در سپهر زیباییشناسی ممکن است. برایناساس، زیمل امکان تعلیق دوگانة سوژه-ابژه را در سطح اجتماعی و سیاسی نیز ممکن میداند. مقاله در ادامه مفهوم «تخطی» را پیش میکشد و سعی میکند با استفاده از مفاهیم جامعهشناختی «من فاعلی» و «من مفعولی» از جرج هربرت مید و همچنین بهمددِ خوانشی عرفانی با تکیه بر آراء ابن عربی و جلالالدین محمد رومی، امکان تعلیق دوگانة سوژه-ابژه را بر رسد.
پژوهشی
علوم اجتماعی
سلمان صادقی زاده؛ مختار نوری
چکیده
«مدرنیتۀ بازاندیشانه» مفهومی نوپدید است که دلالتهای نظری مهمی بههمراه دارد. این مفهوم نخستین بار در اثری با عنوان «مدرنیته بازاندیشانه: سیاست، سنت و زیباییشناسی در نظم اجتماعی مدرن» به قلم آنتونی گیدنز، اولریش بک و اسکات لش مطرح شد. مقاله حاضر میکوشد تا از خلال نقد و تفسیر ایدۀ کانونی این اثر سویههای پنهان مدرنیتۀ ...
بیشتر
«مدرنیتۀ بازاندیشانه» مفهومی نوپدید است که دلالتهای نظری مهمی بههمراه دارد. این مفهوم نخستین بار در اثری با عنوان «مدرنیته بازاندیشانه: سیاست، سنت و زیباییشناسی در نظم اجتماعی مدرن» به قلم آنتونی گیدنز، اولریش بک و اسکات لش مطرح شد. مقاله حاضر میکوشد تا از خلال نقد و تفسیر ایدۀ کانونی این اثر سویههای پنهان مدرنیتۀ نوپدید را بررسی کند و نشان دهد چگونه ایدۀ ایجابی مدرنیتۀ بازاندیشانه میتواند ناظر بر پیدایش مفهومی سلبی و بحرانزده از مدرنیته باشد. این نوشتار در سه سطح توصیف، تحلیل و نظرورزی سامان یافته است: نخست و در سطح توصیفی عناصر اصلی تشکیلدهندۀ «مدرنیتۀ بازاندیشانه» را معرفی میکنیم. دوم و در سطح تحلیلی میکوشیم تا به تعبیر لئو اشتراوس نظری به «بینسطور» بیفکنیم و سویههای پنهان این ایده را آشکار سازیم. در اینجا نشان خواهیم داد که در مفهومپردازیهای صورتگرفته همواره دو سناریوی رقیب وجود دارد: سناریویی ایجابی و آرمانی و سناریویی سلبی و پادآرمانی. به نظر میرسد سناریوی نخست رویۀ آشکار و سناریوی دوم رویۀ پنهان این ایده است. در انتها و در مقام نظرورزی به طرح ایدۀ «مدرنیتۀ بحرانزده» خواهیم پرداخت و نشان میدهیم که چگونه در سایۀ تقویت روزافزون مدرنیسم، شاهد تضعیف فزانیده مدرنیته هستیم.
پژوهشی
فقه و حقوق
مهناز بیات کمیتکی؛ ابراهیم دهنوی
چکیده
جان آستین (1790-1859)، حقوقدان و فیلسوفِ حقوق انگلیسی، نقشی بیبدیل در استقلال علم حقوق ایفا کرد. او با تأکید بر قانون موضوعه به عنوان ابژۀ علم حقوق و روش تحلیلی-مفهومی به عنوان روش مطالعۀ آن، در کتاب «قلمرو تعیینشدۀ حقوقشناسی»، راه را برای تبدیل حقوق به یک علم مستقل هموار کرد. این مقاله با روش تحلیلی-مفهومی به بررسی اندیشۀ ...
بیشتر
جان آستین (1790-1859)، حقوقدان و فیلسوفِ حقوق انگلیسی، نقشی بیبدیل در استقلال علم حقوق ایفا کرد. او با تأکید بر قانون موضوعه به عنوان ابژۀ علم حقوق و روش تحلیلی-مفهومی به عنوان روش مطالعۀ آن، در کتاب «قلمرو تعیینشدۀ حقوقشناسی»، راه را برای تبدیل حقوق به یک علم مستقل هموار کرد. این مقاله با روش تحلیلی-مفهومی به بررسی اندیشۀ آستین در باب تأسیس علم حقوق میپردازد. بدین منظور، ضمن مروری بر زندگی و زمانۀ آستین، ضرورت تعیین قلمروی علم حقوق و تمایز آن از سایر حوزههای هنجارگذار تبیین میگردد. در ادامه، با تشریح تمایز «حقوق» و «علم حقوق»، تفاوت ابژۀ طبیعی و ابژۀ حقوقی، و قانون موضوعه به مثابه ابژۀ علم حقوق، به مفهوم حاکم و حاکمیت نزد آستین، و مسئلۀ اعتبار قانون و «عادت به تبعیت» در نظریۀ فرمانی قانون پرداخته میشود. سپس، تفکیک حقوق از اخلاق از دیدگاه آستین بررسی شده و طرح او برای تبدیل حقوق به یک علم مستقل تشریح میگردد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که آستین با وجود تمام انتقادات وارده، با طرح این ایده، راه را برای استقلال علم حقوق و تبدیل آن به یک علم مجزا هموار کرد و میراث او همچنان در مباحث حقوقی زنده و پویا است.
پژوهشی
مدیریت و سیاستگذاری
مهدی طالبی؛ یعقوب مهارتی
چکیده
در عصری که رقابت بین کسب و کارها جهت دستیابی به اهداف بسیار تنگاتنگتر و ایجاد یک ارتباط دوسویه با مشتریان بسیار دشوارتر است، درک جایگاه روابط عمومی در سازمانها تاثیر قابل ملاحظهای بر نرخ موفقیت و شکست آنان دارد. تاریخ روابط عمومی، یک ذخیره بزرگ از مدلها و روشها است که تلاش میکند تا کسب و کارها را در جهت تحقق این موضوع ...
بیشتر
در عصری که رقابت بین کسب و کارها جهت دستیابی به اهداف بسیار تنگاتنگتر و ایجاد یک ارتباط دوسویه با مشتریان بسیار دشوارتر است، درک جایگاه روابط عمومی در سازمانها تاثیر قابل ملاحظهای بر نرخ موفقیت و شکست آنان دارد. تاریخ روابط عمومی، یک ذخیره بزرگ از مدلها و روشها است که تلاش میکند تا کسب و کارها را در جهت تحقق این موضوع یاری برساند. در خط مقدم این حوزه، ادوارد برنیز قرار دارد که اغلب از او به عنوان پدر علم روابط عمومی یاد میشود. رویکردهای او در دهه 1920 نه تنها نحوه تعامل شرکتها با مخاطبان خود را تغییر داد، بلکه هنجارهای اجتماعی را نیز دستخوش تغییر کرد. این مقاله به بررسی و ارزیابی نظریه «مهندسی رضایت» برنیز میپردازد و تلاش میکند تا با کمک روش نقد تلفیقی شامل نقدهای محتوایی، روششناسانه و تاریخی به درک بهتر این نظریه کمک کند. نتایج نشان میدهد نیاز مبرم شرکتها به فروش محصولات تولیدی انبوهشان پس از جنگ جهانی اول، برنیز را وادار کرد تا به سراغ روشهای نوین در حوزه اقناع مخاطبان برود. او با استفاده از اصول روانشناسی توانست رویکردی نوین در تبلیغات و روابط عمومی ایجاد کند؛ هر چند برخی روشهای او را فریبنده میدانند.