فلسفه
حسن فتحی
چکیده
کتاب افلاطون: واسازی یک افسانۀ فلسفی، نوشتۀ شروین وکیلی، درصدد مبرهنساختن این مدعاست که چهرهای از افلاطون که بهاصطلاح افلاطونشناسان غربی و ایرانی برای ما ترسیم کردهاند واقعیت تاریخی ندارد. وکیلی در بخشهای نهگانۀ کتابش افلاطونی را به ما معرفی میکند که از رذایل اخلاقی و سیاسی چیزی کم ندارد؛ و نیز افلاطونی ...
بیشتر
کتاب افلاطون: واسازی یک افسانۀ فلسفی، نوشتۀ شروین وکیلی، درصدد مبرهنساختن این مدعاست که چهرهای از افلاطون که بهاصطلاح افلاطونشناسان غربی و ایرانی برای ما ترسیم کردهاند واقعیت تاریخی ندارد. وکیلی در بخشهای نهگانۀ کتابش افلاطونی را به ما معرفی میکند که از رذایل اخلاقی و سیاسی چیزی کم ندارد؛ و نیز افلاطونی را که کاملاً دستپروردۀ ایرانیان و درعینحال ناسپاس به آنهاست. افلاطون وکیلی اشرافی متعصب، جاهطلب توطئهگر، تحریفکنندۀ تعلیمات نظری و عملی بینقص ایرانیان است. وکیلی دادههای تاریخی فراوانی را برای مدعاهای خود ارائه میکند، اما خوانندۀ آشنا با افلاطون بهجرئت میتواند بگوید که او تصور جامع و اصیل و عمیقی از تعلیمات افلاطون ندارد. تفسیرها و تحلیلهای او در خیلی جاها غیرمحققانه و در برخی جاها بهطرز افتضاحآمیزی نادرستاند.
فلسفه
زهرا نوری سنگدهی
چکیده
این مقاله نقد کتاب کیهانشناسی افلاطون و ابعاد اخلاقی آن از گابریلا روکسانا کارونه است. کارونه با محورقراردادن تیمایوس، فیلبس، سیاستمدار، و قوانین و با این فرض تحقیق خود را آغاز میکند که کیهانشناسی افلاطون در این محاورات مبنای جدیدی برای نظریة اخلاق او فراهم میکند که فاقد نقصهای آثار میانی افلاطون است. کارونه همچنین ...
بیشتر
این مقاله نقد کتاب کیهانشناسی افلاطون و ابعاد اخلاقی آن از گابریلا روکسانا کارونه است. کارونه با محورقراردادن تیمایوس، فیلبس، سیاستمدار، و قوانین و با این فرض تحقیق خود را آغاز میکند که کیهانشناسی افلاطون در این محاورات مبنای جدیدی برای نظریة اخلاق او فراهم میکند که فاقد نقصهای آثار میانی افلاطون است. کارونه همچنین تلاش میکند تا تعارضات درونمتنیای که برخی مفسران در این محاورات میبینند ازیکطرف و تعارضات بین محاورات را بهطورکلی برطرف کند. باوجود جامعیت اثر در طرح مسائل و منابع و اندیشمندانهبودن استدلالها و دقت در تحلیل متن برای اثبات فرضیهها، پرسشهایی هست که کارونه به آنها نپرداخته است: آیا لازمة فهم افلاطون جامعیت و انسجام و فاقد تعارض دیدن آثار اوست؟ همچنین آیا فهم کیهانشناسی افلاطون وابسته به بسترهای تاریخی آن نیست؟ کارونه بیشتر درمقام یک افلاطونی کتاب نوشته است، نه همچون یک محقق و مفسر بیطرف.