هدف از این مقاله تحلیل مناظرهای است که درقالب این کتاب بین میشل فوکو و ریمون آرون صورت گرفته است. بدینمنظور، شرح مختصری بر دیدگاههای این دو متفکر ارائه میشود تا موضع نزاع در این مناظره روشن شود. محور اصلی گفتوگو اصل گسست و تداوم در دورههای مختلف تاریخی است. آرون از تفکیک صورتبندیهای دانایی انتقاد میکند و از ارتباط و تعامل ...
بیشتر
هدف از این مقاله تحلیل مناظرهای است که درقالب این کتاب بین میشل فوکو و ریمون آرون صورت گرفته است. بدینمنظور، شرح مختصری بر دیدگاههای این دو متفکر ارائه میشود تا موضع نزاع در این مناظره روشن شود. محور اصلی گفتوگو اصل گسست و تداوم در دورههای مختلف تاریخی است. آرون از تفکیک صورتبندیهای دانایی انتقاد میکند و از ارتباط و تعامل بین آنها دفاع میکند. بهنظر او، تاریخ دارای تنوع و درعینحال تداوم است. دربرابر، فوکو در روش دیرینهشناسی خود درپی کشف تداوم میان وقایع و دورهها نیست، بلکه تلاش دارد گسستهایی را که موردغفلت واقع شده است نشان دهد. هرچند هردو متفکر گرایشهای ساختارگرایی دارند، اما دیدگاه هستیشناسی آنها موجب اختلافنظر بین آنها شده است. بهنظر آرون، برخلاف فوکو، جهان ساختارهای ثابتی دارد که درطول زمان و درخلال منظرهای متفاوت خود را ظاهر میسازد. از این منظر، آرون به ذهنی و نسبیگرایی وبری و پوچگرایی نیچهای انتقاد میکند.