علوم سیاسی
نوید کلهرودی؛ احمد بستانی
چکیده
ایدۀ جواد طباطبایی از سه دهۀ پیش تاکنون بر دو محور اساسی زوال اندیشۀ سیاسی در ایران و در دهههای اخیر بر حول محور اندیشۀ ایرانشهری قرار گرفته است. طباطبایی از معدود نویسندگانی است که در یک دستگاه منظم فکری مفاهیمی را برای توضیح تاریخ اندیشۀ سیاسی در ایران بهکار گرفته است، اما وسعت طرح او باعث شده است تا تمام مضامین اندیشۀ سیاسی ...
بیشتر
ایدۀ جواد طباطبایی از سه دهۀ پیش تاکنون بر دو محور اساسی زوال اندیشۀ سیاسی در ایران و در دهههای اخیر بر حول محور اندیشۀ ایرانشهری قرار گرفته است. طباطبایی از معدود نویسندگانی است که در یک دستگاه منظم فکری مفاهیمی را برای توضیح تاریخ اندیشۀ سیاسی در ایران بهکار گرفته است، اما وسعت طرح او باعث شده است تا تمام مضامین اندیشۀ سیاسی ایرانشهری بهوضوح طرح و بررسی نشده باشند. این مقاله تلاشی برای شرحی مجمل درمورد واپسین اثر طباطبایی و مباحث مهم آن است؛ ازجمله جایگاه مجلس اول مشروطه، مفهوم سنت، و لزوم تمایز میان ناسیونالیسم و ایدۀ ایران. همچنین، تأملی در آرای مؤلف بهخصوص درباب ارتباط دیدگاههای او با مسائل معاصر ایران و نقدهایش بر روشنفکران معاصر است. نویسندگان استدلال میکنند که اگرچه میراث بهجایمانده از ایران باستان مهم و قابلتوجه است، بدون بازسازی اندیشههای کلاسیکی که امروزه بهواسطۀ تلاش خود طباطبایی اندیشۀ ایرانشهری نامیده میشوند، این اندیشهها همچنان در هالهای از ابهام خواهند بود.
علوم سیاسی
شروین مقیمی؛ یاشار جیرانی
دوره 18، شماره 6 ، شهریور 1397، ، صفحه 255-269
چکیده
در این مقاله کتاب جواد طباطبایی با عنوان تأملی در ترجمة متنهای اندیشة سیاسی جدید: مورد شهریار ماکیاولی، موردبررسی قرار میگیرد. مدعای اصلی طباطبایی در این کتاب این است که دو عامل محوری در ترجمههای نادرست و غیرقابل اعتماد از متون فلسفة سیاسی عبارتاند از «لغتبازی» و «ناآگاهی» مترجم از مباحث جاری در حوزة فلسفة سیاسی. ...
بیشتر
در این مقاله کتاب جواد طباطبایی با عنوان تأملی در ترجمة متنهای اندیشة سیاسی جدید: مورد شهریار ماکیاولی، موردبررسی قرار میگیرد. مدعای اصلی طباطبایی در این کتاب این است که دو عامل محوری در ترجمههای نادرست و غیرقابل اعتماد از متون فلسفة سیاسی عبارتاند از «لغتبازی» و «ناآگاهی» مترجم از مباحث جاری در حوزة فلسفة سیاسی. در این مقاله با وضوحبخشیدن به این مدعا و سنجش آن ازحیث وثاقت نشان خواهیم داد که مدعای طباطبایی در آسیبشناسیِ ترجمههای نادرست تااندازۀ زیادی قرین صحت است. بااینحال، بهنظر میرسد که برای تکمیل آن مدعا باید عامل دیگری را نیز درنظر گرفت و آن نقد دخل و تصرفهای مترجمانِ متون فلسفة سیاسی در آنها، بهواسطة اطمینانخاطرشان از درستیِ فهمی است که از متن بهدست آوردهاند. درهمینباره، کوشش کردهایم تا نشان دهیم که نادیدهگرفتنِ این عامل مهم، حتی اگر ملاحظات دوگانة طباطبایی را مدنظر قرار دهیم، باز هم میتواند به ترجمههای نادرست منجر گردد.