هنر
علیرضا طاهری؛ رویا ظریفیان
چکیده
این نوشتار، که پژوهشی توصیفی و تحلیلی است و دادههای کیفی آن بهشیوۀ تحقیق کتابخانهای جمعآوری شده، با هدف بررسی تحولات سبکی هنر ایران پس از حملۀ مغول سامان یافته است و نگارندگان تلاش دارند ضمن نقد و بررسی کتاب هفت اصل تزئینی هنر ایران، نوشتۀ یعقوب آژند، به این پرسش اساسی پاسخ دهند که چرا در مکتب قزوین دورۀ صفوی از نقوش هفتگانۀ ...
بیشتر
این نوشتار، که پژوهشی توصیفی و تحلیلی است و دادههای کیفی آن بهشیوۀ تحقیق کتابخانهای جمعآوری شده، با هدف بررسی تحولات سبکی هنر ایران پس از حملۀ مغول سامان یافته است و نگارندگان تلاش دارند ضمن نقد و بررسی کتاب هفت اصل تزئینی هنر ایران، نوشتۀ یعقوب آژند، به این پرسش اساسی پاسخ دهند که چرا در مکتب قزوین دورۀ صفوی از نقوش هفتگانۀ هنر ایرانی بهمنزلۀ اصول هفتگانۀ هنر ایرانی یاد شده است؟ بهنظر میرسد که برکشیدن این نقوش به جایگاه «اصول هفتگانه» همسو با سیاستهای شاه تهماسب و با هدف محدودکردن قدرت قزلباشان صورت پذیرفته باشد. یافتهها نشان میدهد که برای نیل به این مقصود نخست کارگاه و کتابخانۀ سلطنتی تبریز، بهمثابۀ کانون ذینفوذ و مروج تفکر قزلباشی، منحل شد و در گام بعد عناصر بصری نگارگری ایرانی در دو حوزۀ اصلی و فرعی قاعدهبندی شدند. قراردادن عناصری نظیر تحرک، رنگپردازی، و ترکیببندی در حوزۀ فرعیات نگارگری ایرانی بهمعنای کاستن از اهمیت اصول حاکم بر شیوۀ قزلباشی بود و درمقابل تأکید بر آرایهپردازی ذیل عنوان «اصول هفتگانۀ هنر ایرانی»، ضمن تعیین خطمشی مکتب نوپای قزوین در مسیری متفاوت از مکتب تبریز دوم، اعتباری ویژه به آن میبخشید.