تاریخ
یزدان فرخی
چکیده
پژوهش دربارۀ وضعیت زنان در روزگار مغول، بهدلیل دیدگاه متفاوتی که مغولها به جایگاه زنان در سیاست و جامعه داشتند، از زمینههای پژوهشی مهم در تاریخ ایران است که توجه برخی از پژوهشگران را بهخود اختصاص داده است. باوجود اهمیت این عرصه در مقایسه با حوزههای دیگر، شمار اندکی از پژوهشهای منسجم و مسئلهمحور در این زمینه انجام شده ...
بیشتر
پژوهش دربارۀ وضعیت زنان در روزگار مغول، بهدلیل دیدگاه متفاوتی که مغولها به جایگاه زنان در سیاست و جامعه داشتند، از زمینههای پژوهشی مهم در تاریخ ایران است که توجه برخی از پژوهشگران را بهخود اختصاص داده است. باوجود اهمیت این عرصه در مقایسه با حوزههای دیگر، شمار اندکی از پژوهشهای منسجم و مسئلهمحور در این زمینه انجام شده و انتشار یافته است. ازاینرو، انتشار کتاب زنان در ایران روزگار مغول، که دراصل رسالۀ دکتری نویسندۀ آن بوده، سزاوار معرفی، بررسی، و ارزیابی است. مدعای نویسنده آن است که درپی کمبود پژوهشهای «ژرف» در این زمینۀ پراهمیت به آن روی آورده و ازاینرو این مقاله درپی ارزیابی تحقق این هدف در این کتاب است. نوشتار حاضر بهروش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکردی انتقادی به این پرسش میپردازد: دستاوردهای نویسنده تا چه اندازه توانسته است به درک بنیادی و ژرف دربارۀ زنان در ایران دورۀ مغول دست یابد؟ چنین مینماید که نویسنده در دستیابی به هدفهای مشخص خود موفق بوده و گذشته از برخی موارد محتوایی و شکلی، دستاورد و بنیادی استوار را برای پژوهشهای بیشتر در این زمینه فراهم کرده است.
باستان شناسی
احسان احمدی نیا
چکیده
از هخامنشیان، بهجز کتیبۀ بیستون و استوانۀ کوروش، کتیبههای رویدادنگارانۀ دیگری در دست نداریم. بنابراین بخش زیادی از تاریخ هخامنشی برپایۀ اطلاعات منابع یونانی و گاهی یهودی استوار بوده است؛ منابعی که پژوهشگران کاستیها، تناقضات، و ناراستیهای آنها را بهدفعات گوشزد کردهاند. با کاوش مهمترین مراکز هخامنشی، حجم زیادی ...
بیشتر
از هخامنشیان، بهجز کتیبۀ بیستون و استوانۀ کوروش، کتیبههای رویدادنگارانۀ دیگری در دست نداریم. بنابراین بخش زیادی از تاریخ هخامنشی برپایۀ اطلاعات منابع یونانی و گاهی یهودی استوار بوده است؛ منابعی که پژوهشگران کاستیها، تناقضات، و ناراستیهای آنها را بهدفعات گوشزد کردهاند. با کاوش مهمترین مراکز هخامنشی، حجم زیادی از اطلاعات حاصل از تفسیر فرهنگ مادی دردسترس محققان قرار گرفت. در این میان، کشف و خوانش تعداد قابلتوجهی از الواح متعلق به بایگانیهای پارس و بابل اطلاعات جدیدی از سازوکارهای اداری ـ اقتصادی، اشخاص درباری، و نیز روندها و رویدادهای اجتماعی، تاریخی، حقوقی، و هنری را آشکار کرد. تحولات علوم دانشگاهی از نیمۀ قرن بیستم به تخصصیشدن هرچه بیشتر علوم منجر شد. تحولات اجتماعی این برهه نیز به شکلگیری جنبشهایی نظیر زنمحوری انجامید. مباحث مطرحشده در این شاخههای جدید راه پژوهشی خود را به گسترۀ تاریخ کشاندند. ماریا بروسیوس از مورخانی است که باتوجهبه این روند، مطالعات خود دربارۀ زنان هخامنشی را در قالب رسالۀ دکتری و سپس کتابی با عنوان زنان در ایران باستان (331-559) ارائه داد. این مقاله به بررسی و نقد این کتاب بههمراه یکی از نسخههای ترجمۀ آن میپردازد.