تاریخ
سید ابوالفضل رضوی
چکیده
مواجهة مانزلو با ماهیت شناخت تاریخی و کیفیت حصول آن در دو افق معرفتی مدرن و پسامدرن در پرتو سه رویکرد تاریخشناختی بازساختگرایی، برساختگرایی، و واساختگرایی در گذار از مدرنیسم تا پسامدرنیسم، با تفاوت ظریفی که نوشتار پیشِرو میان دو مفهوم «مورخ» و «تاریخشناس» قائل شده است، بررسی میشود. مورخ اندیشهگری است که ...
بیشتر
مواجهة مانزلو با ماهیت شناخت تاریخی و کیفیت حصول آن در دو افق معرفتی مدرن و پسامدرن در پرتو سه رویکرد تاریخشناختی بازساختگرایی، برساختگرایی، و واساختگرایی در گذار از مدرنیسم تا پسامدرنیسم، با تفاوت ظریفی که نوشتار پیشِرو میان دو مفهوم «مورخ» و «تاریخشناس» قائل شده است، بررسی میشود. مورخ اندیشهگری است که در فضای گفتمانی تحقق موضوع تاریخی زیست میکند و مستغرق در شرایط عصر، تجربۀ زیسته، و فهم قسری حاصل از آن به نگارش تاریخ میپردازد و مدارک تاریخی را پدید میآورد. «تاریخشناس» در فضای گفتمانی معاصر زندگی میکند و متناسب با مقتضیات ساختاری و گفتمانی عصر خویش میاندیشد و با تاریخ ارتباط برقرار میکند؛ تاریخشناس، چه در مفهوم بازساختی ـ برساختی و چه مفهوم واساختی، در پرتو رخدادگویی و عبور از رخدادها روایت خود را عرضه میکند. شرح مفصل فراز و فرود رویکردهای سهگانة مذکور مورداهتمام کتاب مانزلو با عنوان واساخت تاریخ است که در دو وجه سلبی و ایجابی بررسی میشود.
روششناسی
رحمان شریف زاده
چکیده
کتاب پساروش: آشفتگی در پژوهش علوم اجتماعی نوشتۀ جان لا، فیلسوف و جامعهشناس انگلیسی، است. این کتاب از معدود کتابهایی است که خود روش را موردکاوش فلسفی ـ جامعهشناختی قرار میدهد. کتاب پساروش مفروضات متافیزیکی و هنجارمندیهای روشهای متعارف را میکاود و بهچالش میکشد و میکوشد رویکرد بدیلی را به روش در اختیار گذارد که ...
بیشتر
کتاب پساروش: آشفتگی در پژوهش علوم اجتماعی نوشتۀ جان لا، فیلسوف و جامعهشناس انگلیسی، است. این کتاب از معدود کتابهایی است که خود روش را موردکاوش فلسفی ـ جامعهشناختی قرار میدهد. کتاب پساروش مفروضات متافیزیکی و هنجارمندیهای روشهای متعارف را میکاود و بهچالش میکشد و میکوشد رویکرد بدیلی را به روش در اختیار گذارد که منعطفتر، سخاوتمندتر، و درعینحال محتاطتر و کمگویتر باشد. همچنین، این کتاب با بهرهگیری از موردکاویهای متعددی کردار، هدف، و ابزارهای بیانی روشها را موردبازاندیشی قرار میدهد. این کتاب در فضای برساختگرایی و نظریۀ کنشگرشبکه بحث را پیش میبرد، بااینحال بهزعم نویسنده در چندجا، بهویژه در بحثهای مربوط به عدم تعین و چندگانگی، از این دو فراتر میرود. در این مقاله، مهمترین دعاوی و مواضع این کتاب را طرح خواهیم کرد و توضیح خواهیم داد و نیز برخی از کاستیهای آن را ازجمله برخی بیدقتیها در بیان مطالب و مواضع کتاب دربارۀ برساختگرایی بهبحث خواهیم گذاشت.