چکیده«شبهجمله» در نحو عربی بر ظرف و جارومجرور اطلاق میشود. ظرف و جارومجرور از مصداقهای ترکیباند و از دو اسم مانند «عندک» یا یک اسم و یک حرف مانند «فی الدّار» پدید آمدهاند؛ جزء حرفی و ظرفی آنها شایستگی مسند یا مسندالیه شدن را ندارند؛ و نیز هیچگونه اسناد و نسبتی ندارند؛ تنها یک مشابهت صوری و ظاهری در شکل ...
بیشتر
چکیده«شبهجمله» در نحو عربی بر ظرف و جارومجرور اطلاق میشود. ظرف و جارومجرور از مصداقهای ترکیباند و از دو اسم مانند «عندک» یا یک اسم و یک حرف مانند «فی الدّار» پدید آمدهاند؛ جزء حرفی و ظرفی آنها شایستگی مسند یا مسندالیه شدن را ندارند؛ و نیز هیچگونه اسناد و نسبتی ندارند؛ تنها یک مشابهت صوری و ظاهری در شکل و پیکر آن دو با جمله و کلام در میان است؛ و وجه شباهت آن دو با جمله در پیوند و پیوست دو کلمه (ترکیب) با یکدیگر است. همینجاست که ویِِژگیهای اصطلاح شبهجمله روشن میشود؛ از آنجا که شبهجمله خالی از اسناد است قابلیتهای بسیاری ازجمله پیوند با ترکیبهای اسنادی تام و ناقص را پذیراست و میتواند در این راستا دارای اسناد شود. بر این اساس گاه در جایگاه مبتدا (رُبَّ رجُلٍ قائمٌ) و گاه در موضع خبر (زیدٌ فی الدّار) و مانند آن قرار میگیرد. از آنجا که شبهجمله استقلال معنایی و مفهومی ندارد، نیازمند کلمهای است که بدان معنا بخشد؛ از اینرو لزوم تعلُّق، متعلِّق، و متعلَّق احساس میشود و هرچه متعلَّق قویتر باشد معنا از استواری و ثبات و قدرت بیشتری برخوردار میشود. بنابراین، نخستین درجۀ تعلّق و بهترین و والاترین وجه آن را تعلّق به فعل و شبهفعل دانستهاند. نحویان معتقدند اگر متعلَّق فعل عام مذکور یا خاص مذکور یا محذوف باشد ظرف لغو و اگر از افعال عموم محذوف باشد ظرف مستقر است. هنگامی که ظرف مستقر باشد درواقع معنا و مفهوم از استقرار و استقلال مناسبی برخوردار است و از ذات ترکیب میتوان بدان دست یافت ولیکن در ظرف لغو استقلال معنایی وجود ندارد و باید با توجه به متعلَّق و متعلِّق ظرف را دارای معنا و مفهوم کند.