مدیریت و سیاستگذاری
فاطمه براتلو
چکیده
مقاله حاضر در بررسی انتقادی کتاب «اخلاق مدیریت» نگاشته تامسکلیکاور (2010)، رویکرد کلی نویسنده، ابزارهای مفهومی به کارگرفتهشده و نیز شیوة استدلال را مورد توجه قرار دادهاست. به زعم نویسنده، مدیریت خصوصاً مدیریت کسب و کار بدلیل اهمیتی که برای بقای سازمان قائل است، اصل بنیادین خود را بر افزایش نفع و کسب سود قرار داده، از این ...
بیشتر
مقاله حاضر در بررسی انتقادی کتاب «اخلاق مدیریت» نگاشته تامسکلیکاور (2010)، رویکرد کلی نویسنده، ابزارهای مفهومی به کارگرفتهشده و نیز شیوة استدلال را مورد توجه قرار دادهاست. به زعم نویسنده، مدیریت خصوصاً مدیریت کسب و کار بدلیل اهمیتی که برای بقای سازمان قائل است، اصل بنیادین خود را بر افزایش نفع و کسب سود قرار داده، از این رو اخلاقمندی مسألة بنیادینش نبوده و حتی میتواند در مواردی بنا به ضرورت تمایلات و گرایشهای غیراخلاقی هم پیشهکند. نویسنده به عنوان نظریهپرداز حوزة اخلاقِ مدیریت از منظری تاریخی هم تلاش کرده تا نشان دهد مدیریت کسبوکار همواره با تجارب غیراخلاقی همراه بوده، تجربهای که به صورت نوعی بردگی مدرن تا عصر حاضر ادامهدار بودهاست. او بر این اعتقاد است که اخلاق مدیریت به عنوان میانرشتهای که از حیث موضوع شاخهای از دانش مدیریت محسوب میشود در عمل ناگزیر باید با فلسفه عجینتر باشد. در نهایت گرچه نویسنده توانسته مغایرت ذاتی مدیریت بویژه مدیریت کسب وکار را با اخلاق نشان دهد و بر این مبنا راهکاری هم ارائه کند، اما اینکه نویسنده موفق به ارائه نظریة متفاوتی در حوزه «اخلاقِ مدیریت» شدهباشد، محل تردید و تأمل است.