هنر
زینب تمسکی؛ مهرداد قیومی بیدهندی
چکیده
مورخ هنر و معماری بهتصریح، تلویح، آگاهانه، یا ناآگاهانه در کار تفسیر خود رویکردی جمعگرا یا فردگرا دارد. خشم و انکارهای برانکو میترویچ یگانه منبعی است که مستقل و از منظری فلسفی ـ تاریخی به تبیین در تاریخنگاری هنر میپردازد و با تکیه بر واقعگرایی، تبیین جمعگرا را ناموجه میشمارد. در این مقاله، استدلالهای متنوع میترویچ ...
بیشتر
مورخ هنر و معماری بهتصریح، تلویح، آگاهانه، یا ناآگاهانه در کار تفسیر خود رویکردی جمعگرا یا فردگرا دارد. خشم و انکارهای برانکو میترویچ یگانه منبعی است که مستقل و از منظری فلسفی ـ تاریخی به تبیین در تاریخنگاری هنر میپردازد و با تکیه بر واقعگرایی، تبیین جمعگرا را ناموجه میشمارد. در این مقاله، استدلالهای متنوع میترویچ استخراج و طبقهبندی شده است تا از امکان تبیین جمعگرایی بدون این اشکالات بحث شود. اساسیترین ایرادهای طرحشده بر تبیین جمعگرا ذاتباوری، نادیدهانگاری ارادۀ آزاد، مبهمبودن سازوکار اثرگذاری جمع بر فرد، روشننبودن وضعیت هستیشناختی جمعها، انگیزۀ نادرست مورخان از تبیین جمعگرایانۀ مبتنیبر خودشیفتگی و خودبرتربینی قومی، و ابزار قرارگرفتن برای تنظیم غرور ملی است. با تکیه بر دستاوردهای تازۀ علوم شناختی بحث خواهیم کرد که چهطور این اشکالات شامل هر نوع تبیین جمعگرایانه در تاریخ نخواهند بود. استقلال شناخت و نفوذناپذیری ادراک دربرابر تفکر مهمترین استدلال میترویچ برای توجیه فردگرایی بهمنزلۀ یگانه راه علمی و واقعگرایانۀ تبیین تاریخ است. در این مقاله، موقعیتی را در تاریخ معلوم میکنیم که حتی با اتخاذ موضع متافیزیکی و هستیشناختی همسو با ماتریالیسم میترویچ، تبیینهای جمعگرای معتدل در تاریخنگاری معماری میتوانند همچنان معتبر و حتی ناگزیر باشند.