علوم اجتماعی
فاطمه سادات حسینی؛ حفیظ الله فولادی؛ حسن روشن
چکیده
هدف عمدة مقالة حاضر تحلیل انتقادی کتاب «جهل مقدس: زمان دین بدون فرهنگ» نوشته الیویه روی است. به طور خاص این پژوهش کوشید تقابل یا هم زیستی دین و فرهنگ را از خلال تحلیل های نویسنده کتاب استخراج کند، و به بررسی تاثیر مواضع ایدئولوژیک نویسنده بر متن بپردازد. از این رو، با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی بر مبنای آراء فِرکِلاف، ...
بیشتر
هدف عمدة مقالة حاضر تحلیل انتقادی کتاب «جهل مقدس: زمان دین بدون فرهنگ» نوشته الیویه روی است. به طور خاص این پژوهش کوشید تقابل یا هم زیستی دین و فرهنگ را از خلال تحلیل های نویسنده کتاب استخراج کند، و به بررسی تاثیر مواضع ایدئولوژیک نویسنده بر متن بپردازد. از این رو، با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی بر مبنای آراء فِرکِلاف، محتوای این اثر طی سه مرحله توصیف تبیین و تفسیر، مورد واکاوی و نقد قرار گرفت. یافته ها نشان داد گفتمان کانونی و مسلط این اثر، ظهور بنیادگرایی دینی در جهان به عنوان خروجی گسسته شدن پیوندها میان نشانه های فرهنگی و نشانه های دینی است. این اثر در تشخیص و تبیین رابطه دین و فرهنگ و مصادیق آن، به خطا رفته و پیشنهاد همگرایی دین و فرهنگ را مطرح نموده که با شواهد و مستندات تاریخی از گذشته تا کنون، حداقل در مورد دین اسلام، در تناقض است. همچنین تفسیر نویسنده از بنیادگرایی اسلامی، تصویری مبهم و نارسا و متضمن توجیهی نادرست از هویت سیاسی اسلام در دوران معاصر است.
الهیات و ادیان
حامد خانی (فرهنگ مهروش)
چکیده
یکی از آثارِ پرخواننده در ایران از آغاز دهۀ 1340ش تا کنون کتاب انسان موجود ناشناخته اثر الکسیس کارِل است. ایرانیان این کتاب را بارها تجدید چاپ، و مستند و منبع بحثهای مختلف خود کرده، و شخصیتهایی پرشمار با اندیشههایی متنوع نیز خواندن آن را ترویج نمودهاند. با گذشت زمانی هفتادوچندساله از نخستین ترجمۀ فارسیِ کتاب هنوز رونق بازار ...
بیشتر
یکی از آثارِ پرخواننده در ایران از آغاز دهۀ 1340ش تا کنون کتاب انسان موجود ناشناخته اثر الکسیس کارِل است. ایرانیان این کتاب را بارها تجدید چاپ، و مستند و منبع بحثهای مختلف خود کرده، و شخصیتهایی پرشمار با اندیشههایی متنوع نیز خواندن آن را ترویج نمودهاند. با گذشت زمانی هفتادوچندساله از نخستین ترجمۀ فارسیِ کتاب هنوز رونق بازار این اثر از دست نرفته، و درعینحال، محتوا و کارکرد آن در جامعۀ ایران تحلیل نشده است. مطالعۀ پیشِرو گامی نخست فراسوی این هدف است. بنا داریم با مرور شواهدِ توجهِ ایرانیان به کتاب از این فرضیه دفاع کنیم که ترویج گستردۀ آن را اسلامگرایانی با گرایشهای مختلف دنبال کردهاند و این ترویج نتیجۀ دستاوردهای نظری مهمّ اثر برای این جریانها بوده است؛ جریانهایی که خواستهاند فقر مطالعات موجود و ضعفهای نظری در بازنمودن یک نظریۀ انسانِ بومی و مدرن را با بهرهجویی از کتابِ کارِل جبران کنند. چنانکه خواهیم دید، از دهۀ 1380ش و با توسعۀ گفتمان علوم انسانی اسلامی نیز این کتاب همچون مؤید ضرورت گزیدن یک علم انسانی دینپسند به جای علوم انسانی مُتَعارَف تلقی شده است.